کتاب حج
گفتاری دربارۀ طواف
واجبات طواف
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

واجبات طواف

واجبات طواف

‏واجبات طواف دو قسم است: اول در شرایط آن است، و آن ها چند چیز است:‏

اول: ‏نیّت؛ با همان شرایطی که در احرام گذشت.‏

دوم: ‏طهارت از حدث اکبر و اصغر؛ بنا بر این از جنب و حائض و از کسی که محدث به‏‎ ‎‏حدث اصغر است صحیح نمی باشد، و بین عالم و جاهل و فراموش کننده فرقی نیست.‏

مسأله 1 ـ‏ اگر در اثنای طواف، حدث اصغری از او سربزند؛ پس اگر بعد از تمام کردن‏‎ ‎‏شوط چهارم باشد باید وضو بگیرد و بقیۀ طواف را به جا آورد و صحیح است. و اگر قبل از‏‎ ‎‏تمام کردن شوط چهارم است احتیاط (واجب) آن است که طواف را با وضو تمام کند و‏‎ ‎‏(دوباره) اعاده نماید. و اگر حدث اکبر از او سر بزند باید فوراً از مسجد خارج شود و بعد‏‎ ‎‏از غسل، طواف را در صورتی که چهار شوط را تمام نکرده باشد، اعاده نماید، وگرنه همان‏‎ ‎‏را تمام کند.‏

مسأله 2 ـ‏ اگر از طهارت با آب عذر داشته باشد باید بدل از وضو یا غسل، تیمّم نماید و‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که در صورت امید داشتن به برطرف شدن عذر، تا تنگ شدن‏‎ ‎‏وقت صبر نماید.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 489

مسأله 3 ـ‏ اگر در اثنای طواف در این که وضو داشته است شک کند؛ پس اگر بعد از تمام‏‎ ‎‏شدن شوط چهارم باشد باید وضو بگیرد و طوافش را تمام نماید و صحیح است، وگرنه‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که آن را تمام کند سپس اعاده نماید. و اگر در اثنای طواف در‏‎ ‎‏این که از حدث اکبر غسل نموده شک کند واجب است فوراً (از مسجد) خارج شود، پس‏‎ ‎‏اگر شوط چهارم را تمام کرده سپس شک نموده است، باید بعد از غسل، طواف را تمام کند‏‎ ‎‏و صحیح است، و احتیاط (مستحب) اعادۀ آن است. و اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم‏‎ ‎‏این شک پیدا شده است باید بعد از غسل طواف را اعاده نماید. و اگر بعد از طواف شک‏‎ ‎‏نماید نباید اعتنا کند، و برای اعمال بعدی تحصیل طهارت می نماید.‏

سوم: ‏طهارت بدن و لباس؛ و احتیاط (واجب) آن است که از آنچه در نماز عفو شده‏‎ ‎‏ـ مثل خون کمتر از یک درهم و چیزی که نماز با آن تمام نیست حتی انگشتر ـ اجتناب‏‎ ‎‏نماید و اما خون قروح و جروح پس اگر تطهیر آن موجب حرج بر او باشد واجب نیست،‏‎ ‎‏و احتیاط (واجب) آن است که با امید این که تطهیر بدون حرج برای او ممکن شود، به‏‎ ‎‏شرطی که وقت ضیق نشود طواف را تأخیر بیندازد، چنان که احتیاط (واجب) آن است که‏‎ ‎‏در صورت امکان لباس را تطهیر یا تعویض کند.‏

مسأله 4 ـ‏ اگر بعد از طواف بداند که لباس یا بدنش در حال طواف نجس بوده اصح آن‏‎ ‎‏است که طوافش صحیح است. و اگر قبل از طواف در طهارت بدن و لباس شک داشته‏‎ ‎‏باشد، طواف با آن ها جایز و صحیح است، مگر این که نجس بودن آن ها را بداند و در پاک‏‎ ‎‏شدن آن ها شک داشته باشد.‏

مسأله 5 ـ‏ اگر در اثنای طواف نجاستی به او برسد باید بعد از این که آن را تطهیر نمود‏‎ ‎‏طوافش را تمام نماید و صحیح است و همچنین است اگر نجاستی را ببیند و احتمال بدهد‏‎ ‎‏که در همان حال پیدا شده است، ولی اگر بداند که آن نجاست از اول طواف بوده احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) آن است که بعد از تطهیر، طواف را تمام کند سپس طواف را اعاده نماید،‏‎ ‎‏مخصوصاً اگر زمان تطهیر آن طول بکشد، بنا بر این در این صورت احتیاط (واجب) این‏‎ ‎‏است که بعد از تمام کردن طواف، نماز طواف را بخواند سپس طواف و نماز را اعاده نماید‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 490

‏و در این احتیاط، فرقی بین تمام کردن شوط چهارم و تمام نکردن آن نیست.‏

مسأله 6 ـ‏ اگر طهارت را فراموش کند و بعد از طواف یا در اثنای آن یادش بیاید،‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) اعادۀ آن است.‏

چهارم: ‏این که ختنه شده باشد؛ و این شرط در مردان است نه زنان و احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏رعایت آن در اطفال است، پس اگر طفلی که ختنه نشده به دستور ولیّش محرم شود یا‏‎ ‎‏ولیّش او را محرم نماید، احرامش صحیح است و طوافش بنابر احتیاط (واجب) صحیح‏‎ ‎‏نیست، پس اگر به احرام حج محرم شده باشد زن ها بنابر احتیاط (واجب) بر او حرام‏‎ ‎‏می باشند (چون طواف نساء او باطل است) و در صورتی که ختنه شود و طواف نساء به جا‏‎ ‎‏آورد یا برای طواف برایش نایب گرفته شود، زن ها برای او حلال می شوند. و اگر طفل‏‎ ‎‏به صورت ختنه شده متولد شود طوافش صحیح است.‏

پنجم: ‏پوشاندن عورت؛ پس اگر بدون ستر عورت طواف نماید طوافش باطل است و‏‎ ‎‏چیزی که عورت را می پوشاند باید مباح باشد، پس طواف با غصبی صحیح نیست، بلکه‏‎ ‎‏بنابر احتیاط (واجب) در صورتی که غیر از ساتر چیزی از بقیۀ لباس هایش غصبی باشد‏‎ ‎‏طوافش صحیح نیست.‏

ششم: ‏بودن موالات عرفی بین شوط ها بنابر احتیاط (واجب) به این معنی که بین‏‎ ‎‏شوط ها طوری فاصله نیندازد که آن را از صورت طواف واحد خارج کند.‏

قسم دوم: ‏(از واجبات طواف) چیزهایی است که جزء حقیقت طواف شمرده شده است،‏‎ ‎‏ولیکن بعضی از آن ها از قبیل شرط می باشند و مطلب سهل است و آن ها چند چیز است:‏

اول: ‏ابتدا نمودن به حجرالاسود، و این با شروع کردن از حجرالاسود چه از اول یا‏‎ ‎‏وسط یا آخر آن حاصل می شود.‏

دوم: ‏خاتمه دادن به حجرالاسود، و در هر شوطی واجب است از همان جایی که‏‎ ‎‏شروع نموده به همان جا ختم نماید و به این صورت یک شوط تمام می شود. و این دو‏‎ ‎‏شرط (اول و دوم) با شروع نمودن به طواف از جزئی از حجرالاسود و هفت شوط دور‏‎ ‎‏زدن و پایان دادن طواف در آن جایی که از آن جا شروع نموده بود حاصل می شوند. و آنچه‏‎ ‎‏را که بعضی از وسواسی ها و بعضی از نادان ها از کارهایی که موجب وهن برمذهب حقّ‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 491

‏می شود به جا می آورند واجب نیست، بلکه جایز نیست، بلکه اگر چنین کرد در صحیح‏‎ ‎‏بودن طوافش اشکال است.‏

مسأله 7 ـ‏ توقف کردن در هرشوطی واجب نیست، و آنچه را که بعضی از نادان ها به جا‏‎ ‎‏می آورند، که می ایستند جلو عقب می روند به طوری که موجب وهن برمذهب می شود‏‎ ‎‏جایز نیست.‏

سوم: ‏طواف نمودن با طرف چپ؛ به این که کعبۀ معظّمه در حال طواف در طرف چپ‏‎ ‎‏او قرار بگیرد. و واجب نیست که بیت شریف در تمام حالات طواف محاذی حقیقی دوش‏‎ ‎‏او باشد، پس اگر در وقتی که به حِجر اسماعیل ‏‏علیه السلام‏‏می رسد مختصری انحراف پیدا کند،‏‎ ‎‏اگرچه بیت متمایل به پشت سر او شود ولیکن دور زدن او بر طبق متعارف باشد، طوافش‏‎ ‎‏صحیح است و همچنین است اگر این مختصر انحراف هنگام گذشتن از زاویه های بیت‏‎ ‎‏پیدا شود، به شرط آن که دور زدن به نحو متعارف باشد همان گونه که سایر مسلمین انجام‏‎ ‎‏می دهند، اشکالی ندارد.‏

مسأله 8 ـ‏ احتیاط به این که بیت در تمام حالات طواف به طرف کتف چپ او باشد‏‎ ‎‏اگرچه خیلی ضعیف است و اشخاص جاهل و عوام در صورتی که موجب شهرت‏‎ ‎‏(انگشت نما شدن) و وهن مذهب شود، باید از آن اجتناب نمایند، لیکن اگر شخص عالم و‏‎ ‎‏عاقلی بخواهد احتیاط کند به نحوی که مخالف تقیّه یا موجب شهرت نباشد مانعی ندارد.‏

مسأله 9 ـ‏ اگر در بعضی از اجزای شوطش خلاف متعارف، طواف نماید ـ مثل این که به‏‎ ‎‏واسطۀ ازدحام جمعیّت صورتش رو به کعبه یا پشتش به کعبه شود، یا برعکس متعارف، با‏‎ ‎‏پشت طواف نماید ـ واجب است آن را جبران کند و اکتفا به آن جایز نیست.‏

مسأله 10 ـ‏ اگر به واسطۀ ازدحام جمعیت، اختیار از او در طوافش گرفته شد و بی اختیار‏‎ ‎‏طواف کرد ولو این که بیت در طرف چپ او باشد، واجب است آن را جبران کند و با اختیار‏‎ ‎‏به جا آورد و اکتفا به آنچه که انجام داده جایز نیست.‏

مسأله 11 ـ‏ طواف به هرنحو از تند و کند بودن چه به صورت پیاده و چه سواره صحیح‏‎ ‎‏است، لیکن بهتر آن است که پیادۀ معتدل باشد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 492

چهارم: ‏داخل نمودن حجر اسماعیل ‏‏علیه السلام‏‏ در طواف؛ بنا بر این در طواف به دور بیت‏‎ ‎‏ازبیرون حجر اسماعیل طواف می نماید، پس اگر از داخل حجر اسماعیل یا روی‏‎ ‎‏دیوار آن طواف نماید طوافش باطل و اعادۀ آن واجب است. و اگر عمداً‏‎ ‎‏چنین کند حکم آن مانند حکم کسی است که عمداً طواف را باطل نموده است، چنان که‏‎ ‎‏گذشت. و اگر سهواً باشد حکمش حکم کسی است که طواف را سهواً باطل نموده است.‏‎ ‎‏و اگر در بعضی از شوط ها (از این شرط) تخلف نمود احتیاط (واجب) اعادۀ آن شوط‏‎ ‎‏است، و ظاهر این است که لازم نیست طواف را اعاده نماید اگرچه احوط‏‎ ‎‏(استحبابی) است.‏

پنجم: ‏این که طواف بین بیت و مقام ابراهیم ‏‏علیه السلام‏‏ و در بقیۀ اطراف بیت به مقدار فاصلۀ‏‎ ‎‏بین آن دو باشد، پس فاصله را بیشتر از این مقدار نکند، و گفته اند که: فاصلۀ بین مقام و‏‎ ‎‏بیت، بیست و شش ذراع و نیم است، پس باید طواف در همۀ اطراف در بیشتر از این‏‎ ‎‏مقدار نباشد.‏

مسأله 12 ـ‏ جایز نیست که مقام ابراهیم ‏‏علیه السلام‏‏ را در طوافش داخل نماید، پس اگر آن را‏‎ ‎‏داخل طواف نمود باطل می شود؛ و اگر در قسمتی از طواف، مقام را داخل طواف کرد‏‎ ‎‏همان را اعاده می نماید. و احتیاط (مستحب) آن است که بعد از آن که همان دور را با بیرون‏‎ ‎‏قرار دادن مقام از طواف، تمام کرد، طواف را اعاده کند.‏

مسأله 13 ـ‏ پشت حجر اسماعیل به اندازۀ حجر، محل طواف تنگ می شود، و گفته اند‏‎ ‎‏که: آن جا تقریباً شش ذراع و نیم باقی می ماند، پس واجب است که از این حد تجاوز نکند‏‎ ‎‏و اگر تخلّف کرد همان جزء را در حد اعاده نماید.‏

ششم: ‏بیرون بودن طواف کننده از دیوار بیت و پایۀ آن؛ پس اگر روی آن ها راه رود جایز‏‎ ‎‏نیست و باید آن را جبران کند، چنان که اگر روی دیوارهای حجر راه رود واجب است‏‎ ‎‏جبران کند و آن جزء را اعاده نماید. و دست گذاشتن روی دیوار بیت در طرف شاذروان‏‎ ‎‏اشکالی ندارد و بهتر آن است که آن را ترک نماید.‏

هفتم: ‏آن که طوافش هفت دور باشد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 493

مسأله 14 ـ‏ اگر قصد کند که بیشتر از هفت دور یا کمتر از آن طواف کند طوافش باطل‏‎ ‎‏است ولو این که آن را هفت دور تمام کند. و احتیاط (واجب) آن است که کسی که حکم را‏‎ ‎‏نمی داند، بلکه کسی که سهو کرده و شخص غافل، در وجوب اعاده به شخصی که عمداً‏‎ ‎‏چنین قصدی کرده ملحق شود.‏

مسأله 15 ـ‏ اگر خیال کند که بعد از هفت شوط واجب، یک شوط مستحب است و‏‎ ‎‏قصد کرد هفت شوط را که انجام داد یک شوط دیگر که مستحب است بیاورد، طوافش‏‎ ‎‏صحیح است.‏

مسأله 16 ـ‏ اگر سهواً از طوافش کم کند پس اگر از نصف گذشته است اقوی آن است‏‎ ‎‏که باید آن را تمام کند، مگر این که کار زیادی در بین آن واقع شده باشد، که در این صورت‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) تمام کردن آن و اعادۀ آن است، و اگر از نصف نگذشته باشد طواف را‏‎ ‎‏اعاده می کند، لیکن احتیاط (مستحب) آن است که آن را تمام کرده و (سپس) اعاده کند.‏

مسأله 17 ـ‏ اگر نقص طواف یادش نیاید مگر پس از این که مثلاً به وطنش برگردد‏‎ ‎‏درصورت امکان واجب است برای از نو به جا آوردن طواف، به مکه برگردد و در صورتی‏‎ ‎‏که ممکن نباشد یا موجب حرج باشد، واجب است کسی را نایب بگیرد و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) تمام کردن آن، سپس اعادۀ آن است.‏

مسأله 18 ـ‏ اگر سهواً برهفت دور بیفزاید پس اگر زیادی کمتر از یک شوط است باید‏‎ ‎‏آن را رها کند و طوافش صحیح است. و اگر زیادی یک شوط یا بیشتر باشد احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) آن است که آن را با قصد قربت بدون تعیین وجوب یا استحباب به هفت شوط‏‎ ‎‏برساند و قبل از سعی دو رکعت نماز بخواند و آن ها را برای طواف فریضه قرار دهد بدون‏‎ ‎‏آن که برای طواف اول یا دوم بودن را معیّن کند و بعد از سعی دو رکعت نماز برای غیر‏‎ ‎‏فریضه بخواند.‏

مسأله 19 ـ‏ رها کردن طواف مستحبی بدون عذر جایز است و همچنین است طواف‏‎ ‎‏واجب بنابر اقوی، ولی احتیاط (مستحب) آن است که آن را رها ننماید، به این معنی که‏‎ ‎‏آن را رها کند بدون آن که برگردد تا آن جا که موالات عرفی از دست برود.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 494

مسأله 20 ـ‏ اگر طوافش را قطع نماید و منافی ـ حتی مانند فاصله طولانی ـ به جا نیاورده‏‎ ‎‏باشد آن را تمام می کند و طوافش صحیح است، و اگر منافی به جا آورده باشد پس اگر بعد‏‎ ‎‏از دور چهارم طوافش را قطع نموده باشد احتیاط (واجب) آن است که آن را تمام نماید و‏‎ ‎‏اعاده اش کند.‏

مسأله 21 ـ‏ اگر در بین طوافش عذری از قبیل بیماری یا حدثی بدون اختیار پیدا شود‏‎ ‎‏پس اگر بعد از تمام شدن دور چهارم باشد بعد از برطرف شدن عذر آن را تمام می کند و‏‎ ‎‏صحیح است، وگرنه باید اعاده اش نماید.‏

مسأله 22 ـ‏ اگر بعد از طواف و انصراف از آن، در زیاد شدن شوط ها شک نماید اعتنا‏‎ ‎‏نمی کند و بنابر صحت می گذارد، و اگر در کم شدن شوط ها شک نماید همچنین است (که‏‎ ‎‏به شکش اعتنا نمی کند) ولی دارای اشکال است، پس احتیاط ترک نشود. و اگر بعد از‏‎ ‎‏طواف در صحت طواف شک کند از جهت این که شک دارد که با نبود شرط یا وجود مانع‏‎ ‎‏طواف نموده است، بنا را بر صحت می گذارد، حتی در صورتی هم که قبل از انصراف پیدا‏‎ ‎‏کردن (از طواف) بعد از آن که هفت شوط را بدون کم و زیاد در خاطر داشته باشد، برایش‏‎ ‎‏شک حادث شود.‏

مسأله 23 ـ‏ هرگاه بعد از رسیدن به حجرالاسود در این که برطوافش اضافه نموده است‏‎ ‎‏شک نماید، بنا را بر صحت می گذارد. و اگر قبل از رسیدن (به حجرالاسود) در آن دور که‏‎ ‎‏در دست دارد شک نماید که مثلاً این دور هفتم است یا هشتم، طوافش باطل است. و اگر‏‎ ‎‏در آخر یا وسط دور شک کند که آیا این دور هفتم است یا ششم یا غیر آن از صورت های‏‎ ‎‏کمبود، طوافش باطل است.‏

مسأله 24 ـ‏ کسی که در عدد دورها زیاد شک می کند، نباید به شکّش اعتنا کند و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) آن است که شخص مورد اطمینانی را برای حفظ نمودن دورها، نایب بگیرد؛ و‏‎ ‎‏گمان در عدد دورها در حکم شک است.‏

مسأله 25 ـ‏ اگر در حال سعی بداند که طواف را انجام نداده باید سعی را قطع کند و‏‎ ‎‏طواف را به جا آورد، سپس سعی را اعاده نماید. و اگر بداند که طوافش ناقص است باید‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 495

‏سعی را قطع کند و کمبود طوافش را تکمیل کند و برگردد مابقی سعی را به جا آورد و‏‎ ‎‏صحیح است، لیکن احتیاط (مستحب) در این صورت آن است در صورتی که کمتر از‏‎ ‎‏چهار دور طواف نموده است، آن را تمام کند و اعاده نماید. و همچنین است اگر کمتر از‏‎ ‎‏چهار دور سعی نموده باشد سپس یادش بیاید (که بقیۀ سعی را تمام و بعد اعاده نماید).‏

مسأله 26 ـ‏ سخن گفتن و خندیدن و خواندن شعر ضرری به طوافش نمی رساند، لیکن‏‎ ‎‏این ها مکروه می باشند. و در طواف، قرائت قرآن و دعا و ذکر خدای متعال مستحب است.‏

مسأله 27 ـ‏ در حال طواف واجب نیست که صفحۀ صورت به جلو باشد، بلکه جایز‏‎ ‎‏است که با صفحۀ صورت به طرف راست و چپ و عقب تمایل پیدا کند. و جایز است که‏‎ ‎‏طواف را رها کند و بیت را ببوسد و برای اتمام طواف برگردد. چنان که نشستن و دراز‏‎ ‎‏کشیدن در بین طواف به اندازه ای که به موالات عُرفی ضرر نرساند جایز است وگرنه‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که آن را تمام و اعاده نماید.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 496