نماز قضا
قضای نمازهای یومیه ای که در وقتشان فوت می شود ـ غیر از نماز جمعه ـ واجب است؛ خواه فوت آن ها عمداً باشد یا سهواً یا از روی جهل (ندانستن مسأله) یا به خاطر خوابی که تمام وقت نماز را فرا می گیرد و یا به خاطر غیر این ها. و همچنین است نمازی که به علت دارا نبودن شرطی یا جزئی که نیاوردن آن موجب بطلان نماز است، باطل شده باشد (که قضای آن نیز واجب است). و قضای نمازی را که بچه در زمان بچگی (زمان قبل
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 252 از بلوغ) و دیوانه در حال دیوانگی و بیهوش در صورتی که خودش خود را بیهوش نکرده باشد، به جا نیاورده واجب نیست و اگر کسی خودش را بیهوش کند (و در نتیجه، نماز ترک شود) بنابر احتیاط (واجب) باید قضا نماید و بر کافر اصلی که در حال کفر نمازها را نخوانده است (قضای نماز)، واجب نیست، برخلاف کافر مرتد که بر او واجب است بعد از توبه، نمازهایی را که در حال ارتداد نخوانده قضا نماید و بنابر قول اصح (نماز خواندن) از او صحیح است؛ اگرچه ارتدادش فطری باشد و بر زنی که در تمام وقت نماز، خون حیض و نفاس می بیند (قضای نماز) واجب نیست.
مسأله 1 ـ بر شخص مخالف، بعد از آن که بصیرت یافت (و مذهب اهل بیت را پذیرفت) قضای نمازهایی را که نخوانده یا بر خلاف مذهب خود خوانده است واجب است، بر خلاف آنچه که مطابق مذهب خود خوانده باشد که بر او قضای این نمازها واجب نیست، اگرچه نمازهایش طبق مذهب ما باطل باشد البته اگر در وقت نماز بصیرت پیدا کند (و مذهب اهل بیت را اختیار کند) بر او ادای نماز واجب است، بنا بر این اگر آن را نخواند یا ـ بر اساس مذهب حق ـ باطل به جا آورد، بر او واجب است قضا نماید.
مسأله 2 ـ اگر در وقت نماز بچه بالغ شود و دیوانه به عقل بیاید و بیهوش به هوش آید، بر آن ها واجب است نماز آن وقت را ادا کنند، اگرچه جز یک رکعت نماز با طهارت ـ ولو این که تیمّم باشدـ را درک نکنند و اگر نخوانند، قضای آن نماز بر آن ها واجب است. و همچنین است زنی که خون حیض یا نفاس داشته و عذرش در وقت، برطرف شده است. چنان که اگر حالت دیوانگی یا بیهوشی یا حیض یا نفاس (بر شخص) عارض شود بعد از آن که از اول وقت نماز به مقدار وقت خواندن نماز شخص مختارـ که بر حسب حال آن ها ؛ در سفر باشند یا در حضر، وضو بگیرند یا تیمّم ، متفاوت است ـ بگذرد و نماز نخوانند، قضا بر آن ها واجب می شود.
مسأله 3 ـ کسی که هیچ یک از دو طهور ـ آب و خاک ـ را ندارد، قضای نماز بر او واجب است و بنابر اقوی ادای نماز از او ساقط است، لکن احتیاطاً ادا را (هم) به جا آورد و ترک این احتیاط سزاوار نیست.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 253 مسأله 4 ـ قضای نمازهای واجب غیر یومیه واجب است ـ مگر نماز عید فطر و قربان و بعضی از صورت های نماز آیات (که گذشت) ـ حتی بنابر احتیاط (واجب) نمازی که نذر کرده در وقت معیّنی بخواند (که اگر در وقت خودش نخواند) قضایش واجب است.
مسأله 5 ـ جایز است قضای نمازهای واجب در هر وقت از شب و روز یا در سفر و حضر، خوانده شود. و در سفر باید قضای نمازی که در حضر ترک شده است، تمام خوانده شود، چنان که در حضر، قضای نمازی که در سفر ترک شده است، باید شکسته خوانده شود. و اگر در اول وقت نماز، حاضر بوده و در آخر آن مسافر، یا بر عکس آن، میزان (تمام یا شکسته بودن قضا) بنابر قول صحیح تر، زمانی است که نماز از او فوت شده (که آخر وقت باشد)، بنا بر این در صورت اول، باید نماز را شکسته و در صورت دوم، تمام قضا نماید، ولی ترک کردن احتیاط به این که جمع بخواند (هم شکسته و هم تمام) سزاوار نیست، و اگر نمازی که واجب است احتیاطاً جمع کند (هم تمام و هم شکسته بخواند) ترک شود، باید در قضای آن هم احتیاط نماید.
مسأله 6 ـ اگر در مکان های تخییر (بین شکسته و تمام خواندن) نماز فوت شود، ظاهر آن است که اگر در همین مکان ها قضای آن را می خواند، مخیّر بین شکسته و تمام خواندن باشد و اگر قضا در غیر مکان های تخییر باشد، باید بنابر احتیاط (واجب) به صورت شکسته قضا نماید.
مسأله 7 ـ قضای نمازهای نافلۀ شبانه روزی، مستحب است، و ترک قضای آن ها در صورتی که به خاطر جمع کردن دنیا، آن ها را ترک نموده، کراهت مؤکّد دارد. وکسی که نمی تواند آن ها را قضا نماید، برای او مستحب است که به مقدار توانایی اش صدقه بدهد و کمترین صدقه آن است که برای هر دو رکعت، یک مدّ (حدود ده سیر گندم مثلاً) صدقه بدهد و اگر نتوانست، برای هر چهار رکعت، یک مدّ صدقه بپردازد و اگر نتوانست، یک مدّ برای نمازهای مستحبی شب و یک مدّ برای نمازهای مستحبی روز صدقه بدهد.
مسأله 8 ـ اگر چند نماز از او فوت شود، چنانچه کیفیت فوت شدن و مقدّم و مؤخّر بودن آن ها را می داند، احتیاط (مستحب) آن است که قضای نمازی را که جلوتر فوت شده
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 254 بر قضای نمازی که بعداً فوت شده، مقدّم نماید. و اما نمازهایی که در ادای آن ها، شرعاً ترتیب معتبر است، مانند نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا از یک روز، بنابر اقوی ترتیب در قضای آن ها واجب است. و اگر چنانچه ترتیب ترک شدن نمازها را نمی داند، احتیاط (مستحب) آن است که در قضای آن ها ترتیب را رعایت کند؛ اگرچه واجب نبودن ترتیب در این صورت خالی از قوّت نیست، بلکه واجب نبودن ترتیب در قضای نمازها در هیچ صورتی مگر آن نمازی که در ادای آن ترتیب معتبر باشد، خالی از قوّت نیست.
مسأله 9 ـ اگر بداند یکی از نمازهای پنجگانه به طور نامعیّن به گردنش است، کافی است که یک نماز صبح و یک نماز مغرب و یک چهار رکعتی به قصد «ما فی الذمّه» که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا است بخواند و در بلند و آهسته خواندن این چهار رکعت مخیّر است. و اگر مسافر باشد، کافی است که یک نماز مغرب و دو رکعت مردّد بین چهار نماز (صبح، ظهر، عصر، عشا) بخواند. و اگر نداند که حاضر بوده است یا مسافر (و نمازش قضا شده) باید یک نماز مغرب و دو رکعت مردد بین چهار نماز (صبح، ظهر، عصر، عشا) و یک چهار رکعتی که مردّد بین سه نماز (ظهر، عصر، عشا) است بخواند. و اگر بداند که دو نماز از پنج نماز یک روز بر عهدۀ او است، باید یک نماز صبح، سپس یک نماز چهاررکعتی که مردّد بین نماز ظهر و عصر باشد و پس از آن یک نماز مغرب و سپس یک نماز چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا باشد بخواند و (در همین مورد) می تواند یک نماز صبح، سپس یک چهار رکعتی که مردد بین نماز ظهر و عصر و عشا باشد و پس از آن یک نماز مغرب و پس از آن یک چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا است بخواند. و اگر بداند که این دو نماز (از یک روز) در مسافرت قضا شده، باید دو رکعت که مردّد بین چهار نماز (صبح، ظهر، عصر، عشا) است و یک نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین سه نماز غیر از اوّلی آن ها باشد بخواند. و می تواند که دو رکعت مردّد بین نماز صبح و ظهر و عصر و یک نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا باشد، به جا آورد. و اگر نداند که (این دو نماز) در سفر قضا شده یا در حضر، باید دو رکعت که مردّد بین چهار نماز باشد و یک نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین سه نماز غیر از نماز اوّلی آن ها باشد و یک نماز چهار رکعتی که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 255 است و یک چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا است بخواند. و اگر بداند که بر عهدۀ او سه نماز از پنج نماز (یک شبانه روز) است، در صورتی که در حضر باشد، باید پنج نماز را بخواند و اگر در سفر باشد، باید دو رکعت که مردّد بین نماز صبح و ظهر و عصر است و دو رکعت که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا است و نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین نماز عصر و عشا است بخواند. و برای خلاص شدن از آنچه که به ذمّه اش آمده، راه های دیگری هم تصور می شود و معیار آن است که به آوردن تمام احتمالات (در نمازهای قضا شده) یقین کند.
مسأله 10 ـ اگر بداند که نماز معیّنی مانند نماز صبح چند مرتبه فوت شده است، ولی تعداد آن ها را نداند، بنابر اقوی جایز است به آن تعدادی که یقین دارد اکتفا نماید، لکن احتیاط (مستحب) آن است که آن قدر تکرار کند که فارغ شدن ذمّه اش بر گمانش غلبه کند و احتیاط بیشتر و بهتر از آن، این است که آن قدر تکرار کند تا به فراغ ذمّه یقین کند، خصوصاً اگر قبلاً تعداد آن ها را می دانسته و بعداً فراموش کرده باشد. و همچنین است حال در موردی که چند روزی از نمازهایش قضا شده، ولی تعداد روزها را نداند.
مسأله 11 ـ قضای نماز، وجوب فوری ندارد، بلکه وقت آن ـ در صورتی که به سهل انگاری در ادای تکلیف و سبک شمردن آن کشانده نشود ـ مادام العمر وسعت دارد.
مسأله 12 ـ احتیاط آن است که صاحبان عذر، قضای نماز را تا زمان برطرف شدن عذر تأخیر بیندازند، مگر آن که صاحب عذر بداند، عذرش تا آخر عمر باقی می ماند یا از مرگ ناگهانی ـ به خاطر آشکار شدن نشانه های مرگ ـ بترسد. البته اگر از طهارت با آب معذور باشد، مبادرت به خواندن قضا با طهارت تیمّمی، حتی با امید برطرف شدن عذر وجهی دارد که البته خالی از اشکال نیست، پس احتیاط (واجب) آن است که تا پیدا شدن آب، قضا را تأخیر بیندازد.
مسأله 13 ـ مقدم داشتن قضای نمازی که فوت شده، بر نماز وقت حاضر واجب نیست، پس برای کسی که قضا به گردن دارد، جایز است به نماز وقت حاضر مشغول شود، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که نماز قضا را بر نماز همان وقت مقدم بدارد، خصوصاً اگر
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 256 نماز قضای همان روز باشد، بلکه اگر قبل از خواندن نماز قضا به نماز همان وقت شروع کند، برای او مستحب است که از این نماز ـ چنانچه از محل عدول نگذشته باشد ـ به نماز قضا عدول نماید، بلکه ترک احتیاط پیشین و ترک عدول به نماز قضا سزاوار نیست.
مسأله 14 ـ خواندن نمازهای مستحبی برای کسی که نماز قضا به گردن دارد، بنابر اقوی جایز است، چنان که خواندن نمازهای مستحبی بعد از داخل شدن وقت، قبل از خواندن نماز واجب (آن وقت) هم جایز است.
مسأله 15 ـ خواندن نماز قضا به جماعت جایز است ـ چه امام جماعت، نماز قضا بخواند یا نماز ادا ـ بلکه جماعت خواندن آن مستحب است و لازم نیست که نماز امام جماعت و مأموم یکی باشد.
مسأله 16 ـ بر ولیّ میّت که پسر بزرگ تر باشد، واجب است نمازهای پدرش را که به خاطر عذری از قبیل خواب و فراموشی و مانند این ها فوت شده، قضا نماید. و مادر ملحق به پدر نمی شود اگرچه احوط (استحبابی) است. و بنابر اقوی فرقی نیست که ترک نماز از روی عمد باشد یا غیر عمد. البته کسی که نماز را به عنوان سرکشی بر مولا نخوانده باشد، بعید نیست که ملحق نشود، اگرچه احتیاط آن است که آن هم ملحق شود، بلکه این احتیاط ترک نشود (و ولیّ قضای آن را به جا آورد). و قضای نمازهایی را که به جهت رعایت نکردن آنچه که در نماز معتبر است به طور باطل خوانده، ظاهراً واجب است. و فقط نمازهای قضا شدۀ خود میّت (پدر) بر ولیّ واجب است نه نمازی که به واسطۀ اجاره و یا از جهت این که ولیّ بوده است بر او واجب شده است. و بر دخترها و بر غیر پسر بزرگ تر از میان پسران و بر بقیۀ خویشان، حتی مردها مثل پدر و برادر و عمو و دایی واجب نیست، اگرچه وجوب قضا بر مردهایشان احوط (استحبابی) است. و اگر پسر بزرگ تر بعد از پدرش بمیرد بر برادری که از میان سایر برادران سنّ او از پسر بزرگ تر کمتر (و از دیگران بیشتر) است واجب نیست. و لازم نیست که ولیّ در وقت فوت پدر، بالغ و عاقل باشد، پس بر بچه هنگامی که بالغ شود و بر دیوانه وقتی که عاقل گردد واجب می شود، چنان که لازم نیست که ولیّ میّت وارث او باشد، بنا بر این بر پسر بزرگ تری که به
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 257 سبب کشتن پدر یا کافر بودن یا مانند این ها از ارث بردن ممنوع شده، قضای نماز او واجب است. و اگر دو پسر بزرگ تر میّت هم سن باشند، قضای نماز او بین آن ها تقسیم می شود و اگر مقدار کسری بماند (که قابل تقسیم نباشد) بر هر دو به طور واجب کفایی واجب است. و لازم نیست که ولیّ میّت خودش قضای نماز پدر را بخواند، بلکه می تواند کسی را اجیر نماید و شخص اجیر باید از طرف میّت نیّت کند، نه از طرف ولیّ میّت و اگر خود ولیّ یا غیر او نمازهای میّت را بخوانند، باید در احکام شک و سهو، بلکه در اجزاء و شرایط نماز، تکلیف خودشان را به وسیلۀ اجتهاد یا تقلید رعایت کنند، نه تکلیف میّت را، چنان که در اصل واجب بودن قضا، در موردی که مقتضای تقلید یا اجتهاد ولیّ با مقتضای تقلید یا اجتهاد میّت مخالف باشد، ولیّ باید رعایت تکلیف خودش را بنماید.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 258