کتاب نماز
نماز قضا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

نماز قضا

نماز قضا

‏قضای نمازهای یومیه ای که در وقتشان فوت می شود ـ غیر از نماز جمعه ـ واجب‏‎ ‎‏است؛ خواه فوت آن ها عمداً باشد یا سهواً یا از روی جهل (ندانستن مسأله) یا به خاطر‏‎ ‎‏خوابی که تمام وقت نماز را فرا می گیرد و یا به خاطر غیر این ها. و همچنین است نمازی که‏‎ ‎‏به علت دارا نبودن شرطی یا جزئی که نیاوردن آن موجب بطلان نماز است، باطل شده‏‎ ‎‏باشد (که قضای آن نیز واجب است). و قضای نمازی را که بچه در زمان بچگی (زمان قبل‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 252

‏از بلوغ) و دیوانه در حال دیوانگی و بیهوش در صورتی که خودش خود را بیهوش نکرده‏‎ ‎‏باشد، به جا نیاورده واجب نیست و اگر کسی خودش را بیهوش کند (و در نتیجه، نماز ترک‏‎ ‎‏شود) بنابر احتیاط (واجب) باید قضا نماید و بر کافر اصلی که در حال کفر نمازها را‏‎ ‎‏نخوانده است (قضای نماز)، واجب نیست، برخلاف کافر مرتد که بر او واجب است بعد‏‎ ‎‏از توبه، نمازهایی را که در حال ارتداد نخوانده قضا نماید و بنابر قول اصح (نماز خواندن)‏‎ ‎‏از او صحیح است؛ اگرچه ارتدادش فطری باشد و بر زنی که در تمام وقت نماز، خون‏‎ ‎‏حیض و نفاس می بیند (قضای نماز) واجب نیست.‏

مسأله 1 ـ ‏بر شخص مخالف، بعد از آن که بصیرت یافت (و مذهب اهل بیت را‏‎ ‎‏پذیرفت) قضای نمازهایی را که نخوانده یا بر خلاف مذهب خود خوانده است واجب‏‎ ‎‏است، بر خلاف آنچه که مطابق مذهب خود خوانده باشد که بر او قضای این نمازها‏‎ ‎‏واجب نیست، اگرچه نمازهایش طبق مذهب ما باطل باشد البته اگر در وقت نماز بصیرت‏‎ ‎‏پیدا کند (و مذهب اهل بیت را اختیار کند) بر او ادای نماز واجب است، بنا بر این اگر آن را‏‎ ‎‏نخواند یا ـ بر اساس مذهب حق ـ باطل به جا آورد، بر او واجب است قضا نماید.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر در وقت نماز بچه بالغ شود و دیوانه به عقل بیاید و بیهوش به هوش‏‎ ‎‏آید، بر آن ها واجب است نماز آن وقت را ادا کنند، اگرچه جز یک رکعت نماز با طهارت‏‎ ‎‏ـ ولو این که تیمّم باشدـ را درک نکنند و اگر نخوانند، قضای آن نماز بر آن ها واجب است. و‏‎ ‎‏همچنین است زنی که خون حیض یا نفاس داشته و عذرش در وقت، برطرف شده است.‏‎ ‎‏چنان که اگر حالت دیوانگی یا بیهوشی یا حیض یا نفاس (بر شخص) عارض شود‏‎ ‎‏بعد از آن که از اول وقت نماز به مقدار وقت خواندن نماز شخص مختارـ که بر حسب‏‎ ‎‏حال آن ها ؛ در سفر باشند یا در حضر، وضو بگیرند یا تیمّم ، متفاوت است ـ بگذرد و نماز‏‎ ‎‏نخوانند، قضا بر آن ها واجب می شود.‏

مسأله 3 ـ ‏کسی که هیچ یک از دو طهور ـ آب و خاک ـ را ندارد، قضای نماز بر او‏‎ ‎‏واجب است و بنابر اقوی ادای نماز از او ساقط است، لکن احتیاطاً ادا را (هم) به جا آورد و‏‎ ‎‏ترک این احتیاط سزاوار نیست.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 253

مسأله 4 ـ ‏قضای نمازهای واجب غیر یومیه واجب است ـ مگر نماز عید فطر و قربان‏‎ ‎‏و بعضی از صورت های نماز آیات (که گذشت) ـ حتی بنابر احتیاط (واجب) نمازی که‏‎ ‎‏نذر کرده در وقت معیّنی بخواند (که اگر در وقت خودش نخواند) قضایش واجب است.‏

مسأله 5 ـ ‏جایز است قضای نمازهای واجب در هر وقت از شب و روز یا در سفر و‏‎ ‎‏حضر، خوانده شود. و در سفر باید قضای نمازی که در حضر ترک شده است، تمام‏‎ ‎‏خوانده شود، چنان که در حضر، قضای نمازی که در سفر ترک شده است، باید شکسته‏‎ ‎‏خوانده شود. و اگر در اول وقت نماز، حاضر بوده و در آخر آن مسافر، یا بر عکس آن،‏‎ ‎‏میزان (تمام یا شکسته بودن قضا) بنابر قول صحیح تر، زمانی است که نماز از او فوت شده‏‎ ‎‏(که آخر وقت باشد)، بنا بر این در صورت اول، باید نماز را شکسته و در صورت دوم،‏‎ ‎‏تمام قضا نماید، ولی ترک کردن احتیاط به این که جمع بخواند (هم شکسته و هم تمام)‏‎ ‎‏سزاوار نیست، و اگر نمازی که واجب است احتیاطاً جمع کند (هم تمام و هم شکسته‏‎ ‎‏بخواند) ترک شود، باید در قضای آن هم احتیاط نماید.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر در مکان های تخییر (بین شکسته و تمام خواندن) نماز فوت شود، ظاهر‏‎ ‎‏آن است که اگر در همین مکان ها قضای آن را می خواند، مخیّر بین شکسته و تمام خواندن‏‎ ‎‏باشد و اگر قضا در غیر مکان های تخییر باشد، باید بنابر احتیاط (واجب) به صورت‏‎ ‎‏شکسته قضا نماید.‏

مسأله 7 ـ ‏قضای نمازهای نافلۀ شبانه روزی، مستحب است، و ترک قضای آن ها در‏‎ ‎‏صورتی که به خاطر جمع کردن دنیا، آن ها را ترک نموده، کراهت مؤکّد دارد. وکسی که‏‎ ‎‏نمی تواند آن ها را قضا نماید، برای او مستحب است که به مقدار توانایی اش صدقه بدهد و‏‎ ‎‏کمترین صدقه آن است که برای هر دو رکعت، یک مدّ (حدود ده سیر گندم مثلاً) صدقه‏‎ ‎‏بدهد و اگر نتوانست، برای هر چهار رکعت، یک مدّ صدقه بپردازد و اگر نتوانست، یک مدّ‏‎ ‎‏برای نمازهای مستحبی شب و یک مدّ برای نمازهای مستحبی روز صدقه بدهد.‏

مسأله 8 ـ ‏اگر چند نماز از او فوت شود، چنانچه کیفیت فوت شدن و مقدّم و مؤخّر‏‎ ‎‏بودن آن ها را می داند، احتیاط (مستحب) آن است که قضای نمازی را که جلوتر فوت شده‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 254

‏بر قضای نمازی که بعداً فوت شده، مقدّم نماید. و اما نمازهایی که در ادای آن ها، شرعاً‏‎ ‎‏ترتیب معتبر است، مانند نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا از یک روز، بنابر اقوی‏‎ ‎‏ترتیب در قضای آن ها واجب است. و اگر چنانچه ترتیب ترک شدن نمازها را نمی داند،‏‎ ‎‏احتیاط (مستحب) آن است که در قضای آن ها ترتیب را رعایت کند؛ اگرچه واجب نبودن‏‎ ‎‏ترتیب در این صورت خالی از قوّت نیست، بلکه واجب نبودن ترتیب در قضای نمازها‏‎ ‎‏در هیچ صورتی مگر آن نمازی که در ادای آن ترتیب معتبر باشد، خالی از قوّت نیست.‏

مسأله 9 ـ ‏اگر بداند یکی از نمازهای پنجگانه به طور نامعیّن به گردنش است، کافی‏‎ ‎‏است که یک نماز صبح و یک نماز مغرب و یک چهار رکعتی به قصد «ما فی الذمّه» که‏‎ ‎‏مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا است بخواند و در بلند و آهسته خواندن این چهار‏‎ ‎‏رکعت مخیّر است. و اگر مسافر باشد، کافی است که یک نماز مغرب و دو رکعت مردّد بین‏‎ ‎‏چهار نماز (صبح، ظهر، عصر، عشا) بخواند. و اگر نداند که حاضر بوده است یا مسافر (و‏‎ ‎‏نمازش قضا شده) باید یک نماز مغرب و دو رکعت مردد بین چهار نماز (صبح، ظهر،‏‎ ‎‏عصر، عشا) و یک چهار رکعتی که مردّد بین سه نماز (ظهر، عصر، عشا) است بخواند. و‏‎ ‎‏اگر بداند که دو نماز از پنج نماز یک روز بر عهدۀ او است، باید یک نماز صبح، سپس یک‏‎ ‎‏نماز چهاررکعتی که مردّد بین نماز ظهر و عصر باشد و پس از آن یک نماز مغرب و سپس‏‎ ‎‏یک نماز چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا باشد بخواند و (در همین مورد)‏‎ ‎‏می تواند یک نماز صبح، سپس یک چهار رکعتی که مردد بین نماز ظهر و عصر و عشا باشد‏‎ ‎‏و پس از آن یک نماز مغرب و پس از آن یک چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا‏‎ ‎‏است بخواند. و اگر بداند که این دو نماز (از یک روز) در مسافرت قضا شده، باید دو‏‎ ‎‏رکعت که مردّد بین چهار نماز (صبح، ظهر، عصر، عشا) است و یک نماز مغرب و دو‏‎ ‎‏رکعت که مردّد بین سه نماز غیر از اوّلی آن ها باشد بخواند. و می تواند که دو رکعت مردّد‏‎ ‎‏بین نماز صبح و ظهر و عصر و یک نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین نماز ظهر و عصر‏‎ ‎‏و عشا باشد، به جا آورد. و اگر نداند که (این دو نماز) در سفر قضا شده یا در حضر، باید دو‏‎ ‎‏رکعت که مردّد بین چهار نماز باشد و یک نماز مغرب و دو رکعت که مردّد بین سه نماز‏‎ ‎‏غیر از نماز اوّلی آن ها باشد و یک نماز چهار رکعتی که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 255

‏است و یک چهار رکعتی که مردّد بین نماز عصر و عشا است بخواند. و اگر بداند که بر‏‎ ‎‏عهدۀ او سه نماز از پنج نماز (یک شبانه روز) است، در صورتی که در حضر باشد، باید پنج‏‎ ‎‏نماز را بخواند و اگر در سفر باشد، باید دو رکعت که مردّد بین نماز صبح و ظهر و عصر‏‎ ‎‏است و دو رکعت که مردّد بین نماز ظهر و عصر و عشا است و نماز مغرب و دو رکعت که‏‎ ‎‏مردّد بین نماز عصر و عشا است بخواند. و برای خلاص شدن از آنچه که به ذمّه اش آمده،‏‎ ‎‏راه های دیگری هم تصور می شود و معیار آن است که به آوردن تمام احتمالات (در‏‎ ‎‏نمازهای قضا شده) یقین کند.‏

مسأله 10 ـ ‏اگر بداند که نماز معیّنی مانند نماز صبح چند مرتبه فوت شده است، ولی‏‎ ‎‏تعداد آن ها را نداند، بنابر اقوی جایز است به آن تعدادی که یقین دارد اکتفا نماید، لکن‏‎ ‎‏احتیاط (مستحب) آن است که آن قدر تکرار کند که فارغ شدن ذمّه اش بر گمانش غلبه کند‏‎ ‎‏و احتیاط بیشتر و بهتر از آن، این است که آن قدر تکرار کند تا به فراغ ذمّه یقین کند،‏‎ ‎‏خصوصاً اگر قبلاً تعداد آن ها را می دانسته و بعداً فراموش کرده باشد. و همچنین است‏‎ ‎‏حال در موردی که چند روزی از نمازهایش قضا شده، ولی تعداد روزها را نداند.‏

مسأله 11 ـ ‏قضای نماز، وجوب فوری ندارد، بلکه وقت آن ـ در صورتی که به‏‎ ‎‏سهل انگاری در ادای تکلیف و سبک شمردن آن کشانده نشود ـ مادام العمر وسعت دارد. ‏

مسأله 12 ـ ‏احتیاط آن است که صاحبان عذر، قضای نماز را تا زمان برطرف شدن عذر‏‎ ‎‏تأخیر بیندازند، مگر آن که صاحب عذر بداند، عذرش تا آخر عمر باقی می ماند یا از مرگ‏‎ ‎‏ناگهانی ـ به خاطر آشکار شدن نشانه های مرگ ـ بترسد. البته اگر از طهارت با آب معذور‏‎ ‎‏باشد، مبادرت به خواندن قضا با طهارت تیمّمی، حتی با امید برطرف شدن عذر وجهی‏‎ ‎‏دارد که البته خالی از اشکال نیست، پس احتیاط (واجب) آن است که تا پیدا شدن آب،‏‎ ‎‏قضا را تأخیر بیندازد.‏

مسأله 13 ـ ‏مقدم داشتن قضای نمازی که فوت شده، بر نماز وقت حاضر واجب نیست،‏‎ ‎‏پس برای کسی که قضا به گردن دارد، جایز است به نماز وقت حاضر مشغول شود، اگرچه‏‎ ‎‏احتیاط (مستحب) آن است که نماز قضا را بر نماز همان وقت مقدم بدارد، خصوصاً اگر‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 256

‏نماز قضای همان روز باشد، بلکه اگر قبل از خواندن نماز قضا به نماز همان وقت شروع‏‎ ‎‏کند، برای او مستحب است که از این نماز ـ چنانچه از محل عدول نگذشته باشد ـ به نماز‏‎ ‎‏قضا عدول نماید، بلکه ترک احتیاط پیشین و ترک عدول به نماز قضا سزاوار نیست.‏

مسأله 14 ـ ‏خواندن نمازهای مستحبی برای کسی که نماز قضا به گردن دارد، بنابر اقوی‏‎ ‎‏جایز است، چنان که خواندن نمازهای مستحبی بعد از داخل شدن وقت، قبل از خواندن‏‎ ‎‏نماز واجب (آن وقت) هم جایز است.‏

مسأله 15 ـ ‏خواندن نماز قضا به جماعت جایز است ـ چه امام جماعت، نماز قضا‏‎ ‎‏بخواند یا نماز ادا ـ بلکه جماعت خواندن آن مستحب است و لازم نیست که نماز امام‏‎ ‎‏جماعت و مأموم یکی باشد.‏

مسأله 16 ـ ‏بر ولیّ میّت که پسر بزرگ تر باشد، واجب است نمازهای پدرش را که‏‎ ‎‏به خاطر عذری از قبیل خواب و فراموشی و مانند این ها فوت شده، قضا نماید. و مادر‏‎ ‎‏ملحق به پدر نمی شود اگرچه احوط (استحبابی) است. و بنابر اقوی فرقی نیست که ترک‏‎ ‎‏نماز از روی عمد باشد یا غیر عمد. البته کسی که نماز را به عنوان سرکشی بر مولا نخوانده‏‎ ‎‏باشد، بعید نیست که ملحق نشود، اگرچه احتیاط آن است که آن هم ملحق شود، بلکه این‏‎ ‎‏احتیاط ترک نشود (و ولیّ قضای آن را به جا آورد). و قضای نمازهایی را که به جهت‏‎ ‎‏رعایت نکردن آنچه که در نماز معتبر است به طور باطل خوانده، ظاهراً واجب است. و‏‎ ‎‏فقط نمازهای قضا شدۀ خود میّت (پدر) بر ولیّ واجب است نه نمازی که به واسطۀ اجاره‏‎ ‎‏و یا از جهت این که ولیّ بوده است بر او واجب شده است. و بر دخترها و بر غیر پسر‏‎ ‎‏بزرگ تر از میان پسران و بر بقیۀ خویشان، حتی مردها مثل پدر و برادر و عمو و دایی‏‎ ‎‏واجب نیست، اگرچه وجوب قضا بر مردهایشان احوط (استحبابی) است. و اگر پسر‏‎ ‎‏بزرگ تر بعد از پدرش بمیرد بر برادری که از میان سایر برادران سنّ او از پسر بزرگ تر کمتر‏‎ ‎‏(و از دیگران بیشتر) است واجب نیست. و لازم نیست که ولیّ در وقت فوت پدر، بالغ و‏‎ ‎‏عاقل باشد، پس بر بچه هنگامی که بالغ شود و بر دیوانه وقتی که عاقل گردد واجب‏‎ ‎‏می شود، چنان که لازم نیست که ولیّ میّت وارث او باشد، بنا بر این بر پسر بزرگ تری که به‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 257

‏سبب کشتن پدر یا کافر بودن یا مانند این ها از ارث بردن ممنوع شده، قضای نماز او‏‎ ‎‏واجب است. و اگر دو پسر بزرگ تر میّت هم سن باشند، قضای نماز او بین آن ها تقسیم‏‎ ‎‏می شود و اگر مقدار کسری بماند (که قابل تقسیم نباشد) بر هر دو به طور واجب کفایی‏‎ ‎‏واجب است. و لازم نیست که ولیّ میّت خودش قضای نماز پدر را بخواند، بلکه می تواند‏‎ ‎‏کسی را اجیر نماید و شخص اجیر باید از طرف میّت نیّت کند، نه از طرف ولیّ میّت و اگر‏‎ ‎‏خود ولیّ یا غیر او نمازهای میّت را بخوانند، باید در احکام شک و سهو، بلکه در اجزاء و‏‎ ‎‏شرایط نماز، تکلیف خودشان را به وسیلۀ اجتهاد یا تقلید رعایت کنند، نه تکلیف میّت را،‏‎ ‎‏چنان که در اصل واجب بودن قضا، در موردی که مقتضای تقلید یا اجتهاد ولیّ با مقتضای‏‎ ‎‏تقلید یا اجتهاد میّت مخالف باشد، ولیّ باید رعایت تکلیف خودش را بنماید.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 258