روزهای خوب و روزهای وحشتناک
در روزهایی که حال حضرت امام خوب بود روحیه پزشکان و پرسنل بسیار خوب و با نشاط بود و در نهایت دقت و ایثار وظایف را انجام میدادند. همه توجه داشتند که این سیّد جلیل القدر که امروز مراقبتش را به عهده دارند ودیعه بزرگ الهی در زمین و از مردان کم نظیر تاریخ و احیا کننده اسلام در این عصر و زمان است و در خدمت او سر از پا نمیشناختند.
اما در روزهاییکه حا ل امام رو به وخامت میرفت گویی این پزشکان و پرسنل ارواحی بودند که از زیر خروارها خاک سیاه بلند شده و غم تمام عالم را در دلشان ریختهاند و از اینکه نمیتوانند کار عمدهای انجام دهند در اندوه ناگفتنی فرو می رفتند. متأسفانه بعد از چند روز خوب و امیدوار کننده، روزهای دهشتناک فرا رسید و حال حضرت امام رو به وخامت رفت، لازم است اینجا توضیح دهم که از نظر بیهوشی و جراحی کوچکترین مشکلی پیش نیامد، بلکه تهاجم سلولهای لنفوئید سیل آسا شروع شد و یک روز 10 هزار روز بعد 20 هزار... و یک روز دیگر به پنجاه هزار و بیشتر رسید و تمام ارگانها از قلب و ریه و کلیه و مغز را فرا گرفت و سعی و تلاش پزشکان بجایی نمیرسید، مشاورین خونشناسی (اونکولوژی) نیز در اینحال حضور داشتند، آسید اوریک خون به علت لیز سلولی بالا میرفت، هوشیاری و تنفس بدتر میشد و قلب دیگر پمپاژ خون را خوب انجام نمیداد و یاس و نا امیدی بر همه چیز و همه کس مستولی میشد.