داستان طولانی نحوه درمان
در ابتدا با تجویز کرمهای محافظ و ضد تحریک و استفاده از صابونهای طبی کار را شروع کردیم. تا چند ماهی وضع ایشان بهتر بود تا اینکه پس از مدتی اطلاع دادند که ناراحتی ایشان عود کرده است. پس از معاینه متوجه شدم که صابون مورد مصرف ایشان همان صابونهای متداول بازار است نه صابون بهداشتی که من توصیه کرده بودم. بعد از ویزیت، علت را از اطرافیان و پزشک مخصوص ایشان جویا شدم. جواب دادند: «ما صابون را مطابق نسخه تهیه کرده ایم، ولی چون صابون خارجی است، از مصرف آن خودداری کردهاند.»
بلافاصله متقابلاً توسط پزشکان از من سؤال شد که آیا در این صابون که شما تجویز کرده اید، چربی خوک به کار رفته است؟ یکهای خوردم و جواب دادم: «خیر» اما در دل گفتم نکند اشتباه بزرگی مرتکب شده و تصادفاً انگشت روی صابونی گذاشته باشم که در آن چربی خوک وجود دارد آنهم برای رهبر یک مملکت اسلامی. این بود که اصولاً قید هر چه صابون بود را زدم. زیرا ممکن بود شبهه در مورد سایر صابونهای طبی که اکثراً خارجی هستند نیز پیش آید. لذا به جای صابون، ماده تمیز کننده دیگری را که جانشین صابون است ولی در ترکیب آن صابون وجود ندارد و
به نام ستافیل مشهور است و مخصوص پوستهای خشک و حساس تهیه شده تجویز کردم. و چون ستافیل در بازار ایران وجود نداشت گمان میکنم یک جعبه آن را که برای مصرف شخصی در منزل یا مطب داشتم برای استفاده ایشان به دفتر امام تحویل دادم. اما به شرحی که بعداً ذکر میکنم، نمیدانم چرا این یکی را هم حضرت امام تا مدتها استفاده نکردند. مدتها بعد و پس از آنکه کسالت پوستی ایشان شدت پیدا کرد و بعد از توضیح بیشتر که در مورد اهمیت نوع صابون خدمت خودشان عرض کردم، بعداً همیشه آن را مصرف میکردند. ناگفته نماند فرمول صابون را چندین بار مطالعه و کنترل کردم و باز برای اینکه اشتباهی نشده باشد از چند تن از همکاران سؤال کردم اما هیچ کس از وجود چربی خوک در این صابون اطلاعی نداشت و همه گفتند خیر. اما به هر حال تا جایی که من میدانم در این صابون اصلاً روغن حیوانی وجود ندارد. بلکه در آن از روغن گیاهی (روغن بادام زمینی) استفاده شده است.