انجام واجبات و مستحبات
بوسیله امام در حال بیماری
حضرت امام بسیار مقیّد بودند که واجبات و بخصوص نمازهای واجب را اول وقت ادا نمایند و مرتب ساعت را از من و دیگران میپرسیدند و شب هنگام خواب می فرمودند که اذان صبح ایشان را بیدار کنم. یک شب حضرت امام ساکت بودند و ذکر نمیگفتند تعدادی از پزشکان نگران حال و هوشیاری ایشان بودند و با اینکه علایم حیاتی لحظه به لحظه مراقبت میشد عدم حرکت و ساکت بودن امام آنها را به شک انداخته بود من که به علت مراقبت نزدیک از وضع ایشان یشتر با خبر بودم، گفتم برای رفع نگرانی یکی از شما وارد اتاق شوید و سلامی به حضرت امام بدهید اگر ایشان بیدار باشند جواب شما را خواهند داد. وقتی این پزشک سلام کرد امام با وجود بیماری و حال نامناسب جواب سلام ایشان را بلندتر و رساتر از ایشان دادند و رفع نگرانی شد اصولاً امام در انجام تمام مستحبات و در اجتناب از تمام مکروهات بسیار جدی عمل میکردند. دستمال کاغذی را چهار تکه میکردند که اصراف نشود.
حضرت امام وقتی هشیار بودند خیلی علاقه داشتند که دستها و ساعدشان آزاد باشد تا بتوانند نماز را با وضو انجام دهند، لذا من سعی میکردم محل اتصال خون و سرم تا حد امکان در بالای، بازو و یا گردن باشد و ایشان از این قضیّه خوشحال میشدند.