دکتر محمد حسین ماندگار،
جرّاح قلب و عروق،
رئیس بخش جرّاحی قلب و عروق بیمارستان دکتر شریعتی
دانشگاه علوم پزشکی تهران
بسمه تعالی
روز جمعه پس از اتمام کار در اتاق بیمارستان کایز در لندن راهی خانه که در فاصله دوری از بیمارستان بود شدم، غروب بود تلفن زنگ زد، از آنسوی تلفن صدایی آشنا و مهربان (آقای دکتر عارفی) بود که پس از احوالپرسی کوتاه فرمودند که هر چه سریعتر و با اولین پرواز میبایست خودم را به تهران برسانم و توضیح بیشتری هم ندادند، احساس کردم که موضوع بسیار مهمی میبایست باشد و من هم سعی نکردم بیشتر از این کنجکاوی کنم، چون آقای دکتر عارفی را قدری از پشت تلفن نگران احساس کردم، پس از قطع تلفن در صدد تهیه وسایل سفر فوری برآمدم. فردای آنروز به فرودگاه رفتم و اولین پرواز به ترکیه و از آنجا به تهران بود که سریعترین راه ممکن بود و حوالی ده شب به فرودگاه مهرآباد تهران رسیدم. پس از خروج از فرودگاه دو نفر منتظر من بودند، هنوز هیچ اطلاعی از اینکه برای چه میبایست به تهران میآمدم نداشتم و چون احساس کردم که احتمالاً جنبه محرمانه دارد بدون هیچ
سئوالی همراه این دو نفر سوار ماشین شده به سمت شمال شهر حرکت کردیم، هوای نسبتاً مطبوعی بود که بتدریج با رسیدن به حوالی میدان تجریش بهتر میشد. به میدان جماران رسیدیم و ماشین وارد محوطه حفاظت شده مقر امام گردید. پاسداران بدون هیچگونه بازدیدی اجازه ورود من و دو نفر همراه را به حیاط کوچکی که در ضلع جنوبی منزل امام قرار داشت دادند. این حیاط بیمارستان بقیة الله شماره 2 بود که به همت و ایده آقای دکتر عارفی برای درمان حضرت امام در صورت بروز بیماریهای اتفاقی تدارک دیده شده بود، این بیمارستان که هنوز هم یکی از بیمارستانهای خوب تهران است مجهز به بخش کاتتریسم پیشرفته، امکانات اتاق عمل، جراحی عمومی، ارتوپدی و حتی جراحی قلب و دستگاه رادیولوژی و آزمایشگاه پیشرفته بود. در آنجا با آقای دکتر عارفی و آقای دکتر پورمقدس روبرو شدم که با خوشرویی و محبت خستگی راه را از تن من درآوردند و توضیحات مختصری درباره کسالت حضرت امام دادند، در دو روز پی در پی از فردای آن روز یک تیم مجرب از پزشکان قلب، گوارش و جراحان عمومی جهت تصمیم گیری در مورد روش درمانی بیماری گوارش حضرت امام تصمیم به جراحی توسط آقای دکتر فاضل گرفته شد، در اینجا همه جوانب عمل جراحی مورد مطالعه قرار گرفت و چون نگرانی این وجود داشت که ممکن است عمل جراحی از طرف حضرت امام مورد قبول واقع نشود قرار بر این شد که همگی تیم دسته جمعی به خدمت حضرت امام شرفیاب شده و موضوع را مطرح کنیم.
بعد از ظهر روز 31 / 2 / 68 خدمت حضرت امام که در اثر بیماری و کم خونی قدری رنجور و ضعیف به نظر میرسیدند رسیدیم، برخلاف انتظار، ایشان با مطرح کردن روش درمانی جراحی موافقت کردند و با اطمینان کامل به تیم جراحی و سایر افراد تیم پذیرفتند که تحت عمل قرار گیرند. آقای دکتر عارفی سپس تک تک اعضای تیم را خدمت ایشان معرفی کردند، این اولین بار بود که از نزدیک سعادت
دیدار امام را یافتم پس از دست بوسی حضرت امام تک تک اتاق ایشان را ترک کردیم.
صبح اول وقت روز 2 / 3 / 68 حضرت امام به اتاق عمل انتقال یافتند و غیر از افراد معدودی که میبایست به اوضاع و احوال ایشان نظارت مستقیم داشته باشند سایر افراد میبایستی در خارج از اتاق عمل باشند، عمل جراحی که حدوداً 2 ساعت طول کشید با موفقیت کامل به پایان رسید، آقای دکتر فاضل و آقای دکتر کلانتر معتمد و آقای دکتر دوایی در این عمل شرکت داشتند و چند نفر از همکاران متخصص قلب به سرپرستی آقای دکتر عارفی کنترل وضعیت گردش خون را به عهده داشتند، پس از اتمام عمل، ایشان به اتاق مراقبتهای ویژه که در جنب اتاق عمل قرار داشت منتقل شدند و تا روز بعد در روز دستگاه ونتیلاتور بودند. در این مدت کلیه پزشکان و پرستاران نه تنها از جهت انجام وظیفه بلکه با عشق و چشمانی پر از اشک از امام مراقبت کردند، چون جراحی بر روی دستگاه گوارش انجام شده بود و تا چند روز نمیبایست از راه دهانی غذا و مایعات بلع شود تصمیم گرفته شد که یک راه وریدی مرکزی از طریق ورید اجوف فوقانی تعبیه گردد، این سعادت نصیب من شد که بتوانم قدم کوچکی بردارم و در اتاق ICU یک راه جهت تغذیه مواد پروتئینی و مواد کالری زا تعبیه شد.
بتدریج حال عمومی حضرت امام بهبودی نسبی پیدا کرد و ایشان قادر به تغذیه دهانی گردید و درمانهای لازم پس از عمل جراحی برای ایشان شروع 'ردید، ولی متأسفانه من در راه بازگشتن به انگلیس بودم که خبر دردآور رحلت حضرت امام را در دوبی در حالی که منتظر اخذ ویزا برای انگلیس بودم دریافت کردم.