فصل اول آشنایی پیوند با عشق و عاطفه
روزهای اقامت امام در مدرسه علوی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : عارفی، حسن

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1376

زبان اثر : فارسی

روزهای اقامت امام در مدرسه علوی

 روزهای اقامت حضرت امام در مدرسه علوی

‏از ابتدا معتقد بودم به هر قیمتی شده باید در هر لحظه یک طبیب در نزدیک‏‎ ‎‏محل اقامت حضرت امام کشیک دهد، به همین دلیل با برنامه ریزی قبلی قرار شد‏‎ ‎

‏یک طبیب نیز در مدرسه علوی اقامت کند و هر لحظه امام را از نظر پزشکی تحت‏‎ ‎‏ نظر داشته باشد. و نیز قرار شد در صورت احتیاج از متخصصین مختلف استفاده‏‎ ‎‏شود. اولین روزی که بعنوان طبیب حضرت امام عازم زیارت ایشان شدم با تمام‏‎ ‎‏ وجود از خداوند منّان خواستم که حضور اینجانب بعنوان طبیب قلب و عروق و‏‎ ‎‏داخلی در خدمت ایشان، انشاءالله فقط به خاطر رضای خداوند متعال و فقط به‏‎ ‎‏ خاطر خدمت به شخص حضرت امام و انقلاب اسلامی ایران باشد.‏

‏در روزهای اولیه که مردم فوج فوج به مدرسه علوی وارد می‌شدند و سرباز‏‎ ‎‏بودن و گوش بفرمان امام بودن را اظهار می‌داشتند در جایگاه حضرت امام‏‎ ‎‏حضورشان رسیدم، بعد از عرض ادب و معرفی خود و دستبوسی، آمادگی خدمت به‏‎ ‎‏ ایشان و انقلاب را اظهار داشتم، حضرت امام نیز به اینجانب دعا کردند.‏

‏روزهای پرشور و پر هیجانی سپری می‌شد، ولی معاینات پزشکی حضرت‏‎ ‎‏امام حاکی از ثابت بودن فشار خون شریانی و منظم بودن ضربان قلب بود. در حدود‏‎ ‎‏ ساعت 10 شب 15 بهمن 1357 بمن اطلاع دادند که حضرت امام احساس‏‎ ‎‏ناراحتی در قفسه صدری دارند. سریع حضور ایشان رفتم ولی خوشبختانه شرح‏‎ ‎‏حال و معاینات فیزیکی و نوار قلبی نشانه‌ای از بیماری عروق قلب و بیماری قلبی‏‎ ‎‏ نبود.‏

‏در 16 بهمن 1357 حضرت امام خمینی بعلت نشست و برخاستها و عدم‏‎ ‎‏استراحت کافی و ظاهر شدن‌های مکرر در جایگاه مخصوص و جوابگویی به ابراز‏‎ ‎‏احساسات پاک مردم انقلابی و مسلمان ایران مبتلا به درد عصب سیاتیک شدند.‏

‏از ارتوپدهای معروف و متدین و علاقمند و عاشق امام و انقلاب تقاضا شد‏‎ ‎‏تا از نظر طبی حضرت امام را معاینه و تحت نظر گرفته و درمان کنند. با تجویز کیف‏‎ ‎‏ آب گرم و فیزیوتراپی بعد از هفت روز درد عصب سیاتیک حضرت امام بکلی بهبود‏‎ ‎‏بافت.‏

‏یک شب حضرت امام خمینی در تلویزیون مدار بسته مدرسه علوی صحبت‏‎ ‎

‏می کردند، متوجه شدم که نحوه صحبت حضرت امام از نظر پزشکی گویای نارسایی‏‎ ‎‏ قلب چپ است. به قول ما وسط صحبت و بعد از ادای چند جمله ایشان خسته‏‎ ‎‏می شوند (به قول معروف «می برّند») فردای آن شب حضورشان رسیدم، بعد از معاینه‏‎ ‎‏پزشکی از ایشان راجع به مصرف دارو سؤال کردم. بعد از بررسی دقیق معلوم شد، در‏‎ ‎‏مدت 3 ماه اقامت حضرت امام خمینی در فرانسه، به علت بالا بودن فشار خون‏‎ ‎‏ شریانی، طبیبی به حضرت امام دارویی تجویز کرده بود که از گروه داروهای بتابلوکر‏‎ ‎‏ (بلوک کننده گیرنده‌های بتا) بود و حضرت امام نیز آن دارو را برای کنترل فشار خون‏‎ ‎‏مصرف می‌کردند.‏

‏می دانیم مصرف داروهای فوق در اشخاص مسن و افرادی که زمینه نارسائی‏‎ ‎‏قلبی دارند یا باید مصرف نشود و یا در صورت ضرورت با احتیاط مصرف شود. زیرا‏‎ ‎‏نارسایی قلب ایجاد می‌کند و قدرت انقباضی قلب را کم می‌کند و یا سبب تشدید‏‎ ‎‏نارسایی قلب می‌شود. به هر جهت به نظر می‌رسید داروی فوق باعث نارسایی قلب‏‎ ‎‏شده است. بنابراین با قطع دارو و تجویز دارویی بنام «دیگوگسین» که تقویت کننده‏‎ ‎‏قدرت انقباضی قلب است، بعد از چند روز قلب حضرت امام رسا و قدرت صحبت‏‎ ‎‏بهتر و علایمی که اینجانب در معاینه و تلویزیون مدار بسته مشاهده کرده بودم‏‎ ‎‏برطرف شد.‏

‏در روزهای بین سیزدهم بهمن تا 22 بهمن به عناوین مختلف (گرفتن فشار‏‎ ‎‏خون و معاینه قلب و عروق...) خدمت حضرت امام می‌رسیدم. قبل از معاینه‏‎ ‎‏پزشکی و بعد از معاینه گاه گاه جملاتی از ایشان می‌شنیدیم که برای ما آموزنده‏‎ ‎‏بود. برای نمونه:‏

‏یک روز که کیف آب گرم و حوله گرم روی پای حضرت امام بود (جهت‏‎ ‎‏درمان درد عصب سیاتیک) یکی از نزدیکان وارد اتاق شد و خدمت امام عرض کرد‏‎ ‎‏که فلان شخص فردی است با خصوصیات اخلاقی چنین و چنان، جالب بود که‏‎ ‎

‏امام بعد از گوش کردن تمام مطالب آن شخص، به او دستور دادند که بروید و بررسی‏‎ ‎‏دقیق کنید تا معلوم بشود مطالبی که می‌فرمایید تا چه حدی به حقیقت نزدیک است.‏‎ ‎‏برای ما اطبا که در نزدیکی ایشان بودیم، این حقیقت مشخص تر شد که‏‎ ‎‏حضرت امام، هر موضوع کوچک و یا بزرگی را تا دقیقاً بررسی و تحقیق نکنند و به‏‎ ‎‏قول معروف به مرحله اجتهاد نرسند اظهارنظر نمی‌کنند.‏

‏از نظر طبی با دقت کردن در طرز راه رفتن و حرکت افراد و دقیق شدن در‏‎ ‎‏خواندن نماز در موقع ادای جملات و سجود و رکوع تا حدودی می‌توان پی به‏‎ ‎‏سلامت یا بعضی از بیماریها برد.‏

‏در روزهای قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، چون جزء معدود برادران‏‎ ‎‏دیگر بودم که افتخار خواندن نماز در پشت سر حضرت امام در نمازهای جماعت‏‎ ‎‏مدرسه علوی را داشتم از طرز راه رفتن و سرعت حرکت امام در راهروهای مدرسه‏‎ ‎‏علوی و در موقع خواندن نماز از سلامت حضرت امام مطلع می‌شدم.‏

‏شب بیست و یکم درگیری داخل پادگان نیروی هوایی سبب شد مردم بپا‏‎ ‎‏خاسته بکمک آنها شتافته و آنها را یاری دهند. ما هم با همکاری نیروهایی که در‏‎ ‎‏اورژانس تهران و ارگانهای امدادی بیمارستانها داشتیم تعداد زیادی آمبولانس جهت‏‎ ‎‏کمک رسانی به مجروحین حادثه به محل اعزام داشتیم و با تلفن به مراکز پزشکی‏‎ ‎‏متعدد امکانات بیشتری برای مجروحین ایجاد شد.‏

‏روزهای بیست و یکم و بیست و دوم بهمن 1357 اصرار ما بر چک کردن‏‎ ‎‏فشار خون حضرت امام و آگاهی از وضع جسمانی ایشان زیاد بود ولی کمتر میسر‏‎ ‎‏شد.‏

‏بعد از ظهر روز بیست و یکم بهمن 1357، رادیو ایران اعلام حکومت نظامی‏‎ ‎‏نمود، ولی همانگونه که مطلع هستیم امام خمینی با فرمان بجا و بموقع و تاریخی‏‎ ‎‏خود لغو آن را اعلام کردند، برای ما اطبا جالب بود که آنهمه هیجان و اضطراب و‏‎ ‎

‏فشارهای ناشی از مسائل بحرانی و تاریخ ساز روز هیچگونه تأثیری در فشار خون و‏‎ ‎‏ضربان قلب امام ایجاد نمی‌کرد. به قول معروف:‏

‏ساختمان وجودی امام چون اعماق اقیانوسی عظیم بود که موج‌های کوچک و‏‎ ‎‏بزرگ و کوه پیکر حوادث روزگار فقط در سطح اقیانوس وجودشان تحریکاتی‏‎ ‎‏به وجود می‌آورد و هیچ تأثیری در ژرفای روح بزرگ و ملکوتی‌اش که تعیین‏‎ ‎‏کننده خط مشی انقلاب و پیروزی نهضت حسینی(ع) بود نداشت.‏

‏بشکنم این قلم و پاره کنم این دفتر‏

‏نتـوان شـرح کنم جلوه والای تو را‏

‏ما هم مثل میلیونها نفر ایرانی عاشق پیرو خط امام بخیابانها ریختیم.‏

‏منزل من در آن زمان در چند صد متری پائین تر از چهار راه حسن آباد سابق و‏‎ ‎‏روبروی درب غربی پارک شهر بود. با همسرم از منزل خارج شدیم و همسایگان و‏‎ ‎‏دوستان را به اطاعت از امر امام تشویق کردیم. در مدت بسیار کوتاهی بچه‌های‏‎ ‎‏محله‌ها جابجا مسیر خیابانها را با تیرآهن، الوار، حلبی، سنگ! و آجر سنگربندی‏‎ ‎‏کرده و راههای اصلی را به روی حرکت عمال رژیم شاه خائن بستند. اجرای فرمان‏‎ ‎‏امام چه لذت بخش بود. (عاشقان کشتگان معشوقند.)‏

‏من در این بادیه صاحبنظری می‌جویم‏

‏راه کم کــرده ام و راهبـری می‌جویم‏