روزهای اقامت حضرت امام در مدرسه علوی
از ابتدا معتقد بودم به هر قیمتی شده باید در هر لحظه یک طبیب در نزدیک محل اقامت حضرت امام کشیک دهد، به همین دلیل با برنامه ریزی قبلی قرار شد
یک طبیب نیز در مدرسه علوی اقامت کند و هر لحظه امام را از نظر پزشکی تحت نظر داشته باشد. و نیز قرار شد در صورت احتیاج از متخصصین مختلف استفاده شود. اولین روزی که بعنوان طبیب حضرت امام عازم زیارت ایشان شدم با تمام وجود از خداوند منّان خواستم که حضور اینجانب بعنوان طبیب قلب و عروق و داخلی در خدمت ایشان، انشاءالله فقط به خاطر رضای خداوند متعال و فقط به خاطر خدمت به شخص حضرت امام و انقلاب اسلامی ایران باشد.
در روزهای اولیه که مردم فوج فوج به مدرسه علوی وارد میشدند و سرباز بودن و گوش بفرمان امام بودن را اظهار میداشتند در جایگاه حضرت امام حضورشان رسیدم، بعد از عرض ادب و معرفی خود و دستبوسی، آمادگی خدمت به ایشان و انقلاب را اظهار داشتم، حضرت امام نیز به اینجانب دعا کردند.
روزهای پرشور و پر هیجانی سپری میشد، ولی معاینات پزشکی حضرت امام حاکی از ثابت بودن فشار خون شریانی و منظم بودن ضربان قلب بود. در حدود ساعت 10 شب 15 بهمن 1357 بمن اطلاع دادند که حضرت امام احساس ناراحتی در قفسه صدری دارند. سریع حضور ایشان رفتم ولی خوشبختانه شرح حال و معاینات فیزیکی و نوار قلبی نشانهای از بیماری عروق قلب و بیماری قلبی نبود.
در 16 بهمن 1357 حضرت امام خمینی بعلت نشست و برخاستها و عدم استراحت کافی و ظاهر شدنهای مکرر در جایگاه مخصوص و جوابگویی به ابراز احساسات پاک مردم انقلابی و مسلمان ایران مبتلا به درد عصب سیاتیک شدند.
از ارتوپدهای معروف و متدین و علاقمند و عاشق امام و انقلاب تقاضا شد تا از نظر طبی حضرت امام را معاینه و تحت نظر گرفته و درمان کنند. با تجویز کیف آب گرم و فیزیوتراپی بعد از هفت روز درد عصب سیاتیک حضرت امام بکلی بهبود بافت.
یک شب حضرت امام خمینی در تلویزیون مدار بسته مدرسه علوی صحبت
می کردند، متوجه شدم که نحوه صحبت حضرت امام از نظر پزشکی گویای نارسایی قلب چپ است. به قول ما وسط صحبت و بعد از ادای چند جمله ایشان خسته می شوند (به قول معروف «می برّند») فردای آن شب حضورشان رسیدم، بعد از معاینه پزشکی از ایشان راجع به مصرف دارو سؤال کردم. بعد از بررسی دقیق معلوم شد، در مدت 3 ماه اقامت حضرت امام خمینی در فرانسه، به علت بالا بودن فشار خون شریانی، طبیبی به حضرت امام دارویی تجویز کرده بود که از گروه داروهای بتابلوکر (بلوک کننده گیرندههای بتا) بود و حضرت امام نیز آن دارو را برای کنترل فشار خون مصرف میکردند.
می دانیم مصرف داروهای فوق در اشخاص مسن و افرادی که زمینه نارسائی قلبی دارند یا باید مصرف نشود و یا در صورت ضرورت با احتیاط مصرف شود. زیرا نارسایی قلب ایجاد میکند و قدرت انقباضی قلب را کم میکند و یا سبب تشدید نارسایی قلب میشود. به هر جهت به نظر میرسید داروی فوق باعث نارسایی قلب شده است. بنابراین با قطع دارو و تجویز دارویی بنام «دیگوگسین» که تقویت کننده قدرت انقباضی قلب است، بعد از چند روز قلب حضرت امام رسا و قدرت صحبت بهتر و علایمی که اینجانب در معاینه و تلویزیون مدار بسته مشاهده کرده بودم برطرف شد.
در روزهای بین سیزدهم بهمن تا 22 بهمن به عناوین مختلف (گرفتن فشار خون و معاینه قلب و عروق...) خدمت حضرت امام میرسیدم. قبل از معاینه پزشکی و بعد از معاینه گاه گاه جملاتی از ایشان میشنیدیم که برای ما آموزنده بود. برای نمونه:
یک روز که کیف آب گرم و حوله گرم روی پای حضرت امام بود (جهت درمان درد عصب سیاتیک) یکی از نزدیکان وارد اتاق شد و خدمت امام عرض کرد که فلان شخص فردی است با خصوصیات اخلاقی چنین و چنان، جالب بود که
امام بعد از گوش کردن تمام مطالب آن شخص، به او دستور دادند که بروید و بررسی دقیق کنید تا معلوم بشود مطالبی که میفرمایید تا چه حدی به حقیقت نزدیک است. برای ما اطبا که در نزدیکی ایشان بودیم، این حقیقت مشخص تر شد که حضرت امام، هر موضوع کوچک و یا بزرگی را تا دقیقاً بررسی و تحقیق نکنند و به قول معروف به مرحله اجتهاد نرسند اظهارنظر نمیکنند.
از نظر طبی با دقت کردن در طرز راه رفتن و حرکت افراد و دقیق شدن در خواندن نماز در موقع ادای جملات و سجود و رکوع تا حدودی میتوان پی به سلامت یا بعضی از بیماریها برد.
در روزهای قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، چون جزء معدود برادران دیگر بودم که افتخار خواندن نماز در پشت سر حضرت امام در نمازهای جماعت مدرسه علوی را داشتم از طرز راه رفتن و سرعت حرکت امام در راهروهای مدرسه علوی و در موقع خواندن نماز از سلامت حضرت امام مطلع میشدم.
شب بیست و یکم درگیری داخل پادگان نیروی هوایی سبب شد مردم بپا خاسته بکمک آنها شتافته و آنها را یاری دهند. ما هم با همکاری نیروهایی که در اورژانس تهران و ارگانهای امدادی بیمارستانها داشتیم تعداد زیادی آمبولانس جهت کمک رسانی به مجروحین حادثه به محل اعزام داشتیم و با تلفن به مراکز پزشکی متعدد امکانات بیشتری برای مجروحین ایجاد شد.
روزهای بیست و یکم و بیست و دوم بهمن 1357 اصرار ما بر چک کردن فشار خون حضرت امام و آگاهی از وضع جسمانی ایشان زیاد بود ولی کمتر میسر شد.
بعد از ظهر روز بیست و یکم بهمن 1357، رادیو ایران اعلام حکومت نظامی نمود، ولی همانگونه که مطلع هستیم امام خمینی با فرمان بجا و بموقع و تاریخی خود لغو آن را اعلام کردند، برای ما اطبا جالب بود که آنهمه هیجان و اضطراب و
فشارهای ناشی از مسائل بحرانی و تاریخ ساز روز هیچگونه تأثیری در فشار خون و ضربان قلب امام ایجاد نمیکرد. به قول معروف:
ساختمان وجودی امام چون اعماق اقیانوسی عظیم بود که موجهای کوچک و بزرگ و کوه پیکر حوادث روزگار فقط در سطح اقیانوس وجودشان تحریکاتی به وجود میآورد و هیچ تأثیری در ژرفای روح بزرگ و ملکوتیاش که تعیین کننده خط مشی انقلاب و پیروزی نهضت حسینی(ع) بود نداشت.
بشکنم این قلم و پاره کنم این دفتر
نتـوان شـرح کنم جلوه والای تو را
ما هم مثل میلیونها نفر ایرانی عاشق پیرو خط امام بخیابانها ریختیم.
منزل من در آن زمان در چند صد متری پائین تر از چهار راه حسن آباد سابق و روبروی درب غربی پارک شهر بود. با همسرم از منزل خارج شدیم و همسایگان و دوستان را به اطاعت از امر امام تشویق کردیم. در مدت بسیار کوتاهی بچههای محلهها جابجا مسیر خیابانها را با تیرآهن، الوار، حلبی، سنگ! و آجر سنگربندی کرده و راههای اصلی را به روی حرکت عمال رژیم شاه خائن بستند. اجرای فرمان امام چه لذت بخش بود. (عاشقان کشتگان معشوقند.)
من در این بادیه صاحبنظری میجویم
راه کم کــرده ام و راهبـری میجویم