دکتر سید هبت الدین برقعی
استاد گوش حلق و بینی
دانشگاه علوم پزشکی تهران
بسمه تعالی
من دوبار توفیق دیدار حضرت امام (قدس سره) را به لطف خدای بزرگ و عنایت و راهنمایی جناب آقای دکتر عارفی پیدا کردم هر دوبار حوالی ساعت 8 صبح در جماران بود پس از ورود به منزل حضرت امام ابتدا مرا به اتاقی راهنمایی کردند که جنبه انتظار داشت اتاقی بسیار ساده و خالی از هرگونه تزیینات، در آنجا با جناب آقای انصاری آشنا شدم. در ابتدای ورود حالت خاصی داشتم که غیر قابل وصف بود چرا که خوشحال بودم از اینکه توفیق دیدار امام را پیدا میکنم و این توفیق الهی نصیب همه کس نمیشود. در عین حال هیجان توأم با اضطراب به طوریکه آقای انصاری که درباره موضوعات مختلف صحبت میکردند من تمام فکر و ذکرم متوجه لحظه دیدار رهبر انقلاب بود بالاخره انتظار بسر آمد و مرا از مسیر کوتاهی از آن اتاق به طرف محل اقامت امام راهنمایی کردند. از پشت پنجره اتاق در یک لحظه چشمم به ایشان افتاد و احساس عجیبی پیدا کردم، بالاخره درِ اتاق باز شد و وارد شدیم پس از سلام و معارفه، آنچه که چشمگیر بود شخصیت، وقار و متانت امام
بود. به آرامی از آنحضرت درباره ناراحتی ایشان که با رشته تخصصی من مربوط می شد سؤالاتی کردم و توضیحات را از زبان ایشان شیدم. در طول دقایقی که در خدمت امام بودیم ناراحتیهای ایشان که پیچیدگی خاصی نداشت مشخص شد و ضمن معاینه توصیههای لازم ارائه گردید. در پایان حضرت امام از من پرسیدند شما از کدام برقعیها هستید؟ برقعیهای قم؟ پس از پاسخ؟ نام کوچک پدرم را سؤال فرمودند چرا که پدر من حضرت آیت الله آقای سید علی اکبر برقعی قسمت اعظم زندگی خود را در قم گذرانده بودند و به این ترتیب آشنایی دیرینه داشتند. بالاخره کار ما تمام شد. و خداحافظی کردیم.
ملاقات با امام در اتاقی کوچک محتوی یک فرش معمولی و یک مبل ساده انجام گرفت. در مسیر بازگشت در هر دوبار جناب آقای دکتر عارفی که مرا همراهی می کردند گفتند که حضرت امام تأکید فرمودهاند ویزیت را حساب کنید من در نهایت شرمندگی از این خصوص عذر خواستم اما از توجه و دقتی که آن حضرت حتی در این مورد داشتند در شگفت بودم.
آنچه مرا در این دو دیدار بیش از هر چیز تحت تأثیر قرار داد شخصیت استثنایی، ساده زیستی، بی تکلفی قدرت و اراده، فروتنی و وقار امام بود که در همان دقایق اولیه مشخص میشد. بهر حال من با این احساس، تا مدتها مسرور از این توفیق و سبکبار از وابستگیهای زائد و در عین حال در این اندیشه، که اگر میشد امت امام خصایص فردی و اجتماعی رهبرشان را الگو بگیرند جامعه نمونه اسلامی چنان شکل میگرفت که زبانزد جهانیان میگشت.