امام انسانی کریم بودند. حتی در زمانی که در محاصره بودند، حداقل پولی هم که به دستشان میرسید، فوری تقسیم و پخش میکردند. به هنگام ورود امام به نجف بیشترین شهریه را آقای حکیم به طلاب میدادند که مبلغ 6 دینار بود و ایشان نیز شهریه خود را با 6 دینار شروع کردند، سپس در مدت کمی آن را به 10 دینار و بعد به 15ـ 16 دینار رساندند. اما در زمانی که راه ایرانیان به عراق باز شد و پول بیشتری به دفتر ایشان سرازیر گردید، آن حضرت شهریه خود را تا چهار برابر افزایش دادند. بعضی از مراجع از این کار وحشت زده شدند و کسانی را به خدمت امام فرستادند، که چکار میکنی؟!! طلاب بد عادت میشوند. امام پاسخ فرمودند: طلاب باید بینیاز باشند و نباید به خاطر پول کار بکنند و منبر بروند، طلبهای که خانه ندارد، زندگی ندارد، چطور میتواند درس بخواند؟
همین کار امام برای آقایان عقدهای شد و این بود که در مقابل ایشان جبهه گرفتند. آنها هر چقدر سعی کردند تا شهریه خود را به حد شهریه ایشان برسانند، نتوانستند. آن حضرت بر اساس فقر طلاب به آنها شهریه میدادند ولی اغلب به طور تساوی تقسیم میفرمودند. من هرگز ندیدم که ایشان به طور خصوصی به کسی پول بدهند و به همه با یک دید نگاه میکردند و مابین آنها چه در درس ایشان شرکت بکنند و یا نکنند، تبعیض قایل نمیشدند. به هر صورت رفته رفته امام به عنوان مرجعی عام مطرح شدند و اغلب وجوهات از کشورهای خلیج و ایران به دفتر ایشان سرازیر میشد. شیخ نصرالله خلخالی وجوهات ایران را دریافت میکرد. بعدها آقای رضوانی مسؤول دفتر و شهریه امام شدند و آقای شیخ محمدجواد و من نیز در این زمینه همکاری کردیم. در آن دوره شهریه امام به مبلغ 70 دینار افزایش یافت که بیسابقه بود. من شهریه عدهای از طلاب یزدی و افغانی و عربها را میدادم. البته عدهای از بعثیها هم از امام شهریه
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 233 میگرفتند ولی آن حضرت آنها را طلبه حساب نمیکرد و چیزی به آنها میداد تا ساکت بشوند. پس از اینکه انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و امام به ایران عزیمت فرمودند مبلغ 7 میلیون تومان و همچنین صد هزار دینار از وجوهات امام در دست آقای خاتمیزدی بود که توسط اینجانب و به وسیله آقای موسویان به آقای دعایی ـ که از طرف جمهوری اسلامی در عراق سفیر شده بود ـ تحویل دادیم.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 234