به نظر شما اطرافیان امام در نجف چگونه تقسیمبندی میشوند؟
به نظر من میتوان اطرافیان امام را به سه دسته تقسیم کرد. مبنای این تقسیمبندی علاقمندی آنها به امام میباشد.
عده اول علاقهمندان و عاشقان امام بودند با رویکرد انقلابی. یعنی خودشان ذاتاً انقلابی بودند و با امام جلساتی داشتند و کارهای مهم را انجام میدادند. البته امام نمیخواستند در منزل خودشان کاری را انجام دهند و دفتری به وجود بیاورند که موجب نگرانی بعضیها شود. حتی نمیخواستند در نجف درس شروع کنند و با اصرار همین حلقه یاران این کار را شروع کردند.
طیف دیگر افرادی بودند که با امام آشنا بودند ولی کمکم گرایش به راه ایشان پیدا کردند و علاقهمند شدند و در امور انقلابی و خط امام فعالیت کردند. اینها در واقع جذب شخصیت امام شدند و در خط ایشان قرار گرفتند.
گروه سوم فقط گروه علاقهمندان به امام بودند که کار و فعالیت سیاسی نمیکردند و عملکرد طیف اول را تند میدانستند. البته یک نوع رقابتی بین طیفهای اطرافیان امام وجود داشت. گرچه همه آنها به امام علاقهمند بودند و امام هم به ایشان ایمان و اعتقاد داشتند ولی آنها در مورد جهتگیری و عملیات انقلابی با یکدیگر اختلاف داشتند. در اینجا میبایست خاطر نشان کنم که امام اگر کاری را قبول نداشتند جلوی آن را میگرفتند، مثل همان رادیو صدای روحانیت که در بغداد بود. امام مخالفتی نمیکردند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 36 یک عده افرادی بودند که در رده اول نبودند و امام را دوست داشتند آنها نماز به منزل ایشان میآمدند و در روز عید خدمت امام میرسیدند اما اعتقادی به انجام امور انقلابی نداشتند.
آیا میشود تعدادی از کسانی که در طیف اول بودند نام ببرید؟
خیلیها بودند. بارزترین آنها آیتالله رضوانی بود. آیتالله رضوانی خیلی فعال و قوی بود. آیتالله قدیری هم بعد از ایشان قرار داشت. آقایان دعایی، فاضل فردوسیپور، محتشمی، ناصری، حسن کروبی، سید هادی موسوی، طاووسی، قاسمپور، ثقفی، رحمت، قوچانی، کیانی، حلیمی و حیدر میر عبدالعظیمی که جزو فدائیان اسلام بود، سید حمید روحانی و... .
تقریباً ده ـ پانزده یا بیست نفری بودند که کار و بار اصلی مبارزات روی دوش آنها بود. پیاده کردن نوارها، بازنویسی، اصلاح و چاپ و پخش کردن آن را بر عهده داشتند.
مثلاً من و آقای رحمت جزوههای حکومت اسلامی را گونی گونی بستهبندی میکردیم و به بصره میبردیم و در مساجد و محافل مختلف پخش میکردیم. یا اطلاعیه امام درباره فلسطین و تشویق برای مقابله با اسرائیل (قبل از جنگ اعراب با اسرائیل) را ما پخش کردیم. امام از مدتها پیش حتی قبل از فوت آیتالله بروجردی در مورد فلسطین و اسرائیل موضعگیری داشتند که الآن در کتابی به نام فلسطین از دیدگاه امام به چاپ رسیده است. امام در آن علیه دولت اسرائیل و اقدامات آن صحبت کرده است. من با یکی از دوستانم که از طلبههای سمنان بود و با من به نجف آمده بود به بغداد میرفتیم و این اطلاعیهها را به دانشگاهها یا جاهای دیگر میبردیم و پخش میکردیم. البته پول هم نمیدادند. الآن درست یادم نیست کرایه ماشین رفتن به بغداد را به من داده باشند، کرایه را خودم دادم.
امکان دارد در مورد طیف دوم یاران امام هم توضیح دهید؟
البته نباید فعالیت و عملکرد آنها را هم نادیده گرفت. از جمله این دسته آیتالله رضوانی و قدیری بودند که در جریان دستگیری و عنوان مسأله اعدام امام توسط رژیم پهلوی نزد علمای بزرگ چون حکیم، خویی و شاهرودی و... و یا نزد آیتالله مدنی،
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 37 راستی، کریمی، خاتم و... رفتند و از آنها التزام گرفتند. اینها حضورشان در درس و جلسات نماز و دعا و اعیاد بسیار مؤثر بود. بخصوص در شبهای پنج شنبه که همیشه امام نیم ساعت اضافه مینشست و از ساعت 9 برای مشرف شدن به حرم حرکت میکردند همواره حضور داشتند. حضور این عده از یاران و حواریون امام وجههای روحانی و ملکوتی به امام میداد. ایشان را از بلایا حفظ میکرد. اینان از مدرسین و فضلا و علمای خوب و معتبر نجف بودند و چون دارای موقعیت ویژهای بودند وقتی این گونه از امام حمایت میکردند و حتی ایشان را اعلم میدانستند مورد هجوم عدهای از علما و بیوتشان قرار میگرفتند. اینان در مجالس و محافل رسمی و غیر رسمی در کنار امام بودند و ایشان را از برخورد افراد ناشایست دور میکردند. همچنین همواره در جلسات درس امام شرکت داشتند.
رفتار و وابستگی و علاقه اینها نسبت به امام و شرکت در جلسات نماز و دعا در منزل ایشان به نوعی بود که حتی یکی از علمای معتبر نجف گفت که من کسی را مأمور کردم یک هفته در منزل امام در نماز جماعت شرکت کند تا مشخص شود به اینها پول داده میشود یا نه.
البته میبایست خاطر نشان کنم شناختی که من از امام داشتم این بود که امام خمینی اصلاً توی فکر این مسائل نبود. یکی از دوستان به من گفت که ما نباید هر شب به منزل امام برویم. امام خوششان نمیآید هر شب برویم ما طلبه هستیم و باید درسمان را بخوانیم. همین که پنجشنبهها برویم کافی است.
شایان ذکر است عدهای از این طیف در نزدیکیهای انقلاب به ایران آمدند و در فعالیتهای سیاسی انقلاب اسلامی شرکت کردند و در ابتدای انقلاب حتی مسؤولیت امور، تشکیل کمیتهها و مراکز حساس را بر عهده گرفتند.
آیا کسانی که به خانه امام رفت و آمد میکردند از شر حکومت ایران و ساواک در امان بودند؟
معلوم بود که ما از سوی دولت ایران شناسایی شده بودیم. بعضی از ما از اینکه به ایران بیاییم نگران بودیم. من خودم چند سال گذرنامهام تمدیدش تمام شده بود اما
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 38
نمیتوانستم یعنی جرأت نمیکردم که به ایران بیایم. یکی از دوستان به من اطلاع داد که از شما گزارشهایی به ساواک دادهاند. شما به ایران نرو اگر بروی در مرز تو را میگیرند. وقتی بعد از چند سال به ایران آمدم توسط ساواک دستگیر شدم و در بازجویی سؤالات زیادی از من کردند. من متوجه شدم اطلاعات دقیقی از کارهایی که من انجام دادم، ندارند فقط میدانند که من به خانه امام رفت و آمد میکردم.
آیا طیف طلبههای مبارز اطراف امام در نجف تشکّل خاصی داشتند و با آن تشکّل کار را پیش میبردند یعنی کار آنها سازماندهی شده و برنامهریزی شده بود یا مقطعی عمل میکردند؟
من در آن زمان (تا زمانی که در نجف بودم) هیچ تشکل خاصی را حس نکردم. اصل این بود که ما به امام علاقه داشتیم و ایشان این مطلب را فرمودند پس ما باید انجام دهیم. یعنی وقتی امام میفرمودند باید حکومت اسلامی پخش شود ما هر طور که
میتوانستیم این سخنان پر بار را پخش میکردیم یا وقتی میگفتند شما باید الآن اسلام خوب را به مردم معرفی کنید ما میبایست بیانات امام و اسلام ناب محمدی را به هر طریق ممکنی به گوش جهانیان میرساندیم حالا به زبان فارسی، عربی یا انگلیسی باشد.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 39