فصل اول: خاطرات حجت ‌الاسلام والمسلمین محمدحسن اختری
امام همواره جدی بودند
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

امام همواره جدی بودند

‏ ‏‏حاج آقا شما که حضرت امام خمینی را در قم ملاقات کردید و بعد در نجف هم ‏‎ ‎‏همراه ایشان بودید به نظر شما امام در قم خوش اخلاق‏‏‌‏‏تر و سرحال‏‏‌‏‏تر بودند یا در ‏‎ ‎‏تبعید؟ یعنی اخلاق امام قبل و بعد از تبعید تغییری کرده است؟‏

‏ بنده در حدی نیستم تا در این مورد نظر بدهم. من در قم طلبه نوپایی بودم که ‏


‏همراه بسیاری از طلبه‏‏‌‏‏های دیگر خدمت ایشان رسیده بودم و در جمع عمومی ایشان را ‏‎ ‎‏ملاقات کردم. یا در روز عید با دوستان خدمت ایشان می‏‏‌‏‏رفتیم و سلام می‏‏‌‏‏کردیم یا ‏‎ ‎‏در موارد دیگر همیشه با ایشان گروهی برخورد داشتم. ولی در اصل امام را من ‏‎ ‎‏به صورت نزدیک‏‏‌‏‏تر و ملموس‏‏‌‏‏تر در نجف دیدم و شناخت من از امام خمینی از نجف ‏‎ ‎‏است. در قم طلبه‏‏‌‏‏ای بودم در میان طلبه‏‏‌‏‏های دیگر اما در نجف عده کمی بودیم که به ما ‏‎ ‎‏نیاز بود. در منزل امام در آن زمان خدمتگزار وجود نداشت و ما در آنجا کار می‏‏‌‏‏کردیم.‏

‏اما با توجه به شناختی که من از امام دارم امام هیچ گاه تغییر نکردند. یعنی اخلاق ‏‎ ‎‏ایشان در نجف، تهران و قم یکسان بود. عصبانیت امام فقط بر سر درست اجرا نکردن ‏‎ ‎‏مسائل شرعی حادث می‏‏‌‏‏شد. من به یاد ندارم که امام در کلاس درس سر کسی داد ‏‎ ‎‏بزنند و عصبانی شوند یا حتی بلند صحبت کنند. ایشان خیلی به افراد احترام ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏گذاشتند و برای آن‌ها احترام و ارزش قایل بودند. خوب گوش می‏‏‌‏‏دادند و ‏‎ ‎‏در صورتی که حرف را نمی‏‏‌‏‏پذیرفتند خیلی آرام به رد آن مطلب می‏‏‌‏‏پرداختند. ایشان ‏‎ ‎‏بیخودی نمی‏‏‌‏‏خندیدند و به طور کلی من تغییری در امام در نجف و ایران ندیدم.‏

‏حاج آقا مصطفی خیلی اهل شوخی و مزاح بود. وقتی پیاده با ایشان به کربلا ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏رفتیم خیلی گرم و خوب و با محبت بود و با ما حرف می‏‏‌‏‏زد و شوخی می‏‏‌‏‏کرد. ‏‎ ‎‏به طور کلی خیلی معاشرتی بود و خون گرمی او باعث شده بود که شمع محفل ‏‎ ‎‏دوستان باشد. اما امام این طوری نبودند. در دوران طلبگی‏‏‌‏‏ام نمی‏‏‌‏‏دانم ولی در دورانی که ‏‎ ‎‏در نجف بودند این جوری نبودند. حاج آقا مصطفی به شوخی می‏‏‌‏‏گفت امام صادق(ع) ‏‎ ‎‏هم این جور نبوده است گاهی اوقات می‏‏‌‏‏خندید اما امام نمی‏‏‌‏‏خندد. بله طبیعت امام ‏‎ ‎‏جدی بودن ایشان بود.‏

‏ ارتباط مردم نجف با امام چگونه بود؟‏

‏ در نجف بر خلاف قم و لبنان یا حتی سوریه ارتباط مردم با مراجع چندان ‏‎ ‎‏مناسب نبود و یک فاصله عمیقی بین مردم و حوزه وجود داشت. مثلاً در نماز اکثراً ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏آمدند ولی در روز عید مردم نجف خودشان را مقید به این نمی‏‏‌‏‏دانستند که حتماً به ‏‎ ‎‏دست بوسی آیت‏‏‌‏‏الله حکیم بروند. خانه آیت‏‏‌‏‏الله حکیم خانه کوچکی بود و عده زیادی ‏


‏نمی‏‏‌‏‏توانستند به آنجا بروند. در حالی که در قم علما حیاط بزرگ داشتند و مردم خدمت ‏‎ ‎‏ایشان می‏‏‌‏‏رفتند و روزهای عید خانه مراجع از صبح تا بعدازظهر پر بود.‏

‏البته آیت‏‏‌‏‏الله حکیم به عنوان مرجع عرب با بزرگان عشایر و خانواده‏‏‌‏‏های ایشان ‏‎ ‎‏ارتباط داشت اما ارتباط مردم نجف با امام ارتباط خاصی نبود. البته آنان به دلیل ‏‎ ‎‏برگزاری نماز جماعت، کلاس‏‏‌‏‏های درس، پخش اطلاعیه و اعلامیه و جزوات‏‏‌‏‏شان ایشان ‏‎ ‎‏را می‏‏‌‏‏شناختند اما در کل مردم سردی بودند و ارتباط خاصی با علما ایجاد نمی‏‏‌‏‏کردند.‏