اوایلی که امام وارد نجف شدند، برای زیارت حضرت مسلم و اعمال مسجد کوفه و مسجد سهله به کوفه رفتند. بعد از آن دیگر هرچه مرحوم آقا مصطفی(ره) اصرار کردند که تابستان به علت گرمای بیش از حد هوا، امام به کوفه بروند، ایشان نپذیرفتند. اصولاً امام از گرما، بیشتر از سرما متأثر میشدند. منزل امام هم بسیار گرم بود و علاوه بر آن، ایشان نمیتوانستند مستقیماً جلوی کولر بنشینند. برای همین حاج آقا مصطفی خیلی پافشاری میکرد که امام به کوفه بروند، چون هوای کوفه خیلی با هوای نجف فرق داشت. آنجا شط و دار و درخت بود و تقریباً همه علما ـ آقای حکیم، آقای شاهرودی، حاج سید عبدالهادی شیرازی و... در کوفه منزل داشتند و تابستانها به کوفه میرفتند. حتی بعضی افراد روزها به کوفه میرفتند و شب بر میگشتند. مرحوم حاج آقا مصطفی به ما میگفتند که امام را برای رفتن به کوفه راضی کنیم. آقای شیخ نصرالله خلخالی و آقای کلانتر پیشنهاد کردند که ماشین آماده میکنیم و روزها امام را به کوفه میبریم و تا دو سه ساعت از شب گذشته که هوا خیلی گرم است، آنجا میمانیم و بعد بر میگردیم. اما امام راضی نمیشدند و بالاخره حرفی زدند که همه قانع شدند ودیگر حرفی در مورد کوفه به میان نیامد. امام فرمودند: «رفقای من به خاطر من الآن در زندان هستند، حتی بعضیها الآن در بندرعباس هستند، در آن هوای گرم بندرعباس اسیر هستند، من در مقابل آنها چه جوابی بدهم؟ حالا در مقابل خدا هیچ، در مقابل آنها چه بگویم که برای من، برای اسلام و برای دین زندانی شدهاند؟ چرا باید به کوفه بروم؟ آنها کولر یا پنکه هم ندارند.» و به هر حال امام راضی نشدند به کوفه بروند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 94