ممکن است مختصری از زندگی خودتان بگویید؟
بنده محمدحسن اختری، فرزند محمد حسین، اهل سرخه سمنان، متولد دوم آذر 1324 هجری شمسی در محمدآباد گرمسار، بزرگ شده سرخه و بعد از آن سمنان هستم.
پدر من حاج شیخ محمدحسین اختری امام جماعت و سخنران مساجد سمنان بود و تا روزی که میتوانست خدمت کند مسؤولیت امام جماعت و وعظ و ارشاد در استان سمنان را بر عهده داشت. او یک فرد با اخلاص و مؤمن و دلسوز و علاقمند به امور شرعی بود به طوری که اگر هر گونه خلاف شرعی از اطرافیان و نزدیکان خویش میدید امکان نداشت از امر به معروف دست بردارد و حتی گاهی در اجرای امر به معروف و نهی از منکر پرخاشگری و تندی میکرد. حتی در کوچهها و خیابانها هم از این کار دست بر نمیداشت. به همین دلیل قبل از انقلاب هر زنی که از خیابان رد میشد و بد حجاب بود تا ایشان را میدیدند از سر راه ایشان کنار میرفتند. چرا که میدانستند اگر مشکلی داشته باشند و مویشان بیرون باشد به آنها تذکر خواهد داد.
ایشان برای ما خیلی زحمت کشید. در آن روزگار وضعیت اقتصادی روحانیون علیالخصوص در شهرهای کوچک چندان خوب نبود. ولی ایشان در همان وضعیت
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 3 سه تا پسر خود را به حوزه علمیه فرستاد و طلبه کرد.
شایان ذکر است که در آن روزگار در حوزهها به طلبهها شهریه و حقوق پرداخت نمیکردند. یعنی زمانی که ما در قم درس میخواندیم شهریه نمیگرفتیم. اولین شهریه تحصیلی که ما دریافت کردیم بعد از فوت آیتالله بروجردی از حضرت امام خمینی بود. حضرت امام خمینی شهریه را بر اساس مقطع تحصیلی و خوبی و بدی وضعیت تحصیلی نمیدادند بلکه به همه طلاب پرداخت میکردند. یعنی ماهی 10 تومان به همه ما میدادند. قبل از ایشان در زمان آیتالله بروجردی شهریه از شروع درس لمعه به طلاب پرداخت میشد و این مسأله شرایط را برای کسانی که تازه به حوزه علمیه آمده بودند، سخت میکرد.
بنابراین پدر من با سختی فراوان ما سه نفر را برای تحصیل به حوزه علمیه فرستاد و با تلاش و زحمت بسیار خرج تحصیل ما را پرداخت میکرد.
نماز استیجاری را حتی تا اواخر عمرشان میخواند و قسمت عمده هزینههای زندگی خود را از آن تأمین میکرد. بدین ترتیب مرتباً ماهی 150 تومان برای ما میفرستاد و همیشه در این فکر بود که فرزندانش در سلک روحانیت بمانند و تحصیل کنند. به همین دلیل پدر و مادر ما در ساخت شخصیت مان نقش معنوی و مادی زیادی داشتند و در حرکت، علم و تحصیل ما بسیار مؤثر بودند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 4