فصل اول: خاطرات حجت ‌الاسلام والمسلمین محمدحسن اختری
دستگیری امام و اعتراض علما
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

دستگیری امام و اعتراض علما

‏شما چه طور از حادثه 15 خرداد و دستگیری امام مطلع شدید؟‏

‏ همان طور که گفتم من در سمنان بودم. روز دوازدهم محرم وقتی بیرون آمدیم ‏‎ ‎‏دیدیم که در خیابان‏‏‌‏‏ها پاسبان هست ولی علت آن را نفهمیدم. حدود ساعت 12 ظهر ‏‎ ‎‏معلوم شد که امام را دستگیر کرده‏‏‌‏‏اند. ما در آن موقع در مدرسه علمیه بودیم و از ‏‎ ‎‏علمایی که به منبر می‏‏‌‏‏رفتند مطلع شدیم که امام خمینی توسط رژیم دستگیر شده‏‏‌‏‏اند. ‏‎ ‎‏این خبر موجی از تأثر و اندوه به خصوص در میان مردم متدین ایجاد کرده بود و مردم ‏‎ ‎‏به نوعی شوکه شده بودند. چون اصلاً چنین خبری را تصور نمی‏‏‌‏‏کردند که با حضرت ‏‎ ‎‏امام خمینی این جوری برخورد شود.‏


‏بعد از دستگیری حضرت امام، حضرت آیت‏‏‌‏‏الله خزعلی یک سخنرانی شاعرانه و ‏‎ ‎‏ملکوتی، پر مغز و پر معنی در مدرسه فیضیه ایراد کرد. در وسط سخنرانی ایشان باران ‏‎ ‎‏گرفت و هنگام بارندگی چون جمعیت در وسط مدرسه فیضیه بود می‏‏‌‏‏بایست جمعیت ‏‎ ‎‏متفرق بشوند ولی مردم همان طور در وسط مدرسه ایستادند. ایشان با حالتی این ‏‎ ‎‏مضمون را بیان کردند:‏

‏باران ببار. روح‏‏‌‏‏الله آمد تا قلب‏‏‌‏‏ها را بشوید و درون‏‏‌‏‏ها را تصفیه کند تو هم ببار... اما ‏‎ ‎‏به من نزدیک نشو و طرف من نیا. من پاکدامن هستم. حضرت جبرئیل به حضرت مریم ‏‎ ‎‏گفت: من آمدم تا روح را در تو بدمم و روح‏‏‌‏‏الله را تحویل جامعه بدهم تا دنیا را اصلاح ‏‎ ‎‏کند و حضرت معصومه(س) هم وقتی به قم آمدند گفتند من به این‏‏‌‏‏جا آمده‏‏‌‏‏ام تا روح‏‏‌‏‏الله ‏‎ ‎‏را تربیت کنم و تحویل جامعه بدهم. ‏

‏این تشبیه زیبا و قشنگ در آن زمان تأثیر زیادی روی شنوندگان سخنرانی گذاشت.‏

‏البته من فکر می‏‏‌‏‏کنم که شاه با دستگیری حضرت امام می‏‏‌‏‏خواست که محور حرکت ‏‎ ‎‏سیاسی ـ اجتماعی را از دست علما خارج کند. او می‏‏‌‏‏خواست یک کاری کند که علما ‏‎ ‎‏دیگر به قول خودشان جرأت نکنند که در این میدان‏‏‌‏‏ها وارد شوند اما این حرکت ‏‎ ‎‏به طور بسیار محسوسی به ضرر آن‌ها تمام شد و باعث عظمت ایران گشت.‏

‏ آیا از دستگیری حضرت امام و عکس‏‏‌‏‏العمل علما خاطراتی دارید؟‏

‏ در آن زمان یعنی همان دو ماهی که حضرت امام در زندان بودند شایعه شده بود ‏‎ ‎‏که رژیم می‏‏‌‏‏خواهد ایشان را اعدام کند. بنابراین عده‏‏‌‏‏ای از علمای بزرگ شهرهای بزرگ ‏‎ ‎‏و قم به تهران رفتند و در حضرت عبدالعظیم جمع شدند. در این حرکت حتی علمای ‏‎ ‎‏نجف هم همراه شدند و قرار شد که به حمایت از آیت‏‏‌‏‏الله خمینی بپردازند. یعنی ‏‎ ‎‏علمای بزرگ ایران و علمای نجف به اتفاق، امام را از مراجع تقلید و مجتهدین بزرگ ‏‎ ‎‏اعلام کردند و به همین دلیل دیگر دادگاه نمی‏‏‌‏‏توانست ایشان را محاکمه کند. یعنی اقدام ‏‎ ‎‏رژیم که قصد دادگاهی کردن امام در دادگاه قضایی را داشت. علما آمدند و به طور ‏‎ ‎‏آشکار از امام پشتیبانی کردند.‏

‏ شما در آن روزها چه می‏‏‌‏‏کردید آیا در تهران بودید یا در قم؟‏


‏ در قم بودم. روزها مدرسین حوزه علمیه قم جلساتی داشتند و من هم دوست ‏‎ ‎‏داشتم اخبار را از آن‌ها بگیرم. این‏‏‌‏‏که در این جلسات چه صحبتی می‏‏‌‏‏کنند و چه ‏‎ ‎‏قضایایی در جریان است برای من خیلی مهم بود.‏

‏البته همه علمایی که در این جلسات شرکت داشتند اطلاعاتی به من نمی‏‏‌‏‏دادند. یادم ‏‎ ‎‏هست یک مرتبه خدمت شهید بهشتی عرض کردم آقا چه خبر است؟ در این جلسات ‏‎ ‎‏چه صحبتی شده است؟ آن وقت خودم هم دنبال مسأله مرجعیت بودم و می‏‏‌‏‏دانستم که ‏‎ ‎‏اگر مدرسین در مسأله مرجعیت یک وحدتی از خودشان نشان بدهند رژیم نمی‏‏‌‏‏تواند ‏‎ ‎‏کاری انجام دهد، چرا که نقش وحدت مرجعیت خیلی می‏‏‌‏‏توانست مؤثر باشد.‏

‏اما دکتر بهشتی فرمودند: شما درس خودتان را بخوانید و کاری به این کارها ‏‎ ‎‏نداشته باشید. ما می‏‏‌‏‏رویم در این جلسات و به وظایفی که داریم عمل می‏‏‌‏‏کنیم شما ‏‎ ‎‏نمی‏‏‌‏‏خواهد این کارها را انجام دهید.‏

‏آیت‏‏‌‏‏الله ربانی شیرازی در دادن اطلاعات به ما راحت‏‏‌‏‏تر بود ولی آیت‏‏‌‏‏الله بهشتی ‏‎ ‎‏اطلاعاتی نمی‏‏‌‏‏داد.‏

‏ بعد از آزادی امام و ورود ایشان به قم عکس‏‏‌‏‏العمل‏‏‌‏‏ها چگونه بود؟ و آیا شما در ‏‎ ‎‏آن زمان در قم بودید؟‏

‏ بله خوشبختانه در زمان بازگشت امام به قم در سال 1343 من در قم بودم. در ‏‎ ‎‏آن روز جشن بسیار با شکوهی در قم برگزار شد و من هم جزو پادوهای آن جشن ‏‎ ‎‏بودم. آن روز یک روز تاریخی بود‏‎[1]‎‏. و من در استقبال از امام و جشن‏‏‌‏‏هایی که در شهر ‏‎ ‎‏قم برگزار شد، همچنین سخنرانی امام که بعد از ورود ایشان به قم در مسجد اعظم ‏‎ ‎‏ایراد گشت حضور داشتم. در این سخنرانی امام شایعاتی را که مبنی بر توافق ایشان با ‏‎ ‎‏رژیم طاغوت پخش شده بود رد کردند و فرمودند: «چه کسی با شما توافق کرده است، ‏‎ ‎‏اعلان کنید. بگویید خمینی با شما توافق کرده تا بگویم علیه لعنه.»‏

‏این سخن امام، اخلاص، ایمان و اعتقاد ایشان را به هدف نشان می‏‏‌‏‏داد و هیچ‏‏‌‏‏گونه ‏


‏شبهه‏‏‌‏‏ای برای دیگران باقی نمی‏‏‌‏‏گذاشت و تبلیغات دشمنان را خنثی می‏‏‌‏‏کرد. ما هم که ‏‎ ‎‏طلبه و عاشق امام بودیم در این راه استوارتر می‏‏‌‏‏شدیم.‏

‏به طور کلی پس از ورود امام به قم یک حرکت گسترده‏‏‌‏‏ای آغاز شد و هر روز از ‏‎ ‎‏شهرها و استان‏‏‌‏‏های مختلف علما، دستجات دانشگاهی، بازاریان و گروه‏‏‌‏‏ها و اقشار ‏‎ ‎‏مختلف مردم نزد امام می‏‏‌‏‏آمدند و امام در خلال بازدید به ارشاد و آگاه‏‏‌‏‏سازی آن‌ها ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏پرداخت و این روند در خلال 8 ماه آزادی ایشان در قم ادامه داشت و به آگاه کردن ‏‎ ‎‏مردم و علما می‏‏‌‏‏پرداخت. تا قضیه کاپیتولاسیون پیش آمد.‏

  • . منظور جشن در مدرسه فیضیه در تاریخ 20 فروردین 43 به مناسبت آزادی امام از زندان می باشد.