پس از خروج از سمنان و بازگشت به قم چه کار کردید؟
مدتی در قم بودم ولی بعد تصمیم گرفتم که برای ادامه تحصیل در سال 1344 به نجف بروم. در آن زمان شایعه شده بود که یک سال از تبعید امام خمینی گذشته است و مدت تبعید تمام شده و شاه مجبور است او را برگرداند و قصد دارد وی را در تهران نگاه دارد اما علما میخواهند ایشان را به قم بیاورند. میگفتند آیتالله سید احمد خوانساری و تعدادی از آیات عظام در تلاش هستند که دوران تبعید امام به اتمام برسد و ایشان به قم برگردند گویا با دستگاه هم در این باره صحبتهایی کرده بودند. در آن سال تا آخر تابستان هر شب در حرم برای آزادی امام دعا بود. طلبهها جمع میشدند و بعد از نماز مغرب یا بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد بالاسر برای آزادی امام دعا میکردند. در آن زمان محدودیت امام خیلی زیاد شده بود و تقریباً بهطور فراگیر همه حوزه را گرفته بود. شاعرهایی هم بودند که در این جلسات شعرهای قشنگی میخواندند. مثل آقای رزاقی که برای امام و آزادی او اشعار زیبایی میسرود. من خیلی ناراحت بودم و فکر میکردم با رفتن به نجف لااقل تا هفت ـ هشت سال نمیتوانم امام را ببینم. ولی به ناچار علیالخصوص به خاطر مسائل معیشتی راهی نجف
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 21 شدم و از طریق قاچاق از راه آبادان با بعضی از دوستان به نجف رفتیم. مدت سفر ما دو روز طول کشید و دست بر قضا درست صبح روزی که امام وارد عراق شد من به نجف رسیدم. یعنی من صبح وارد نجف شدم و امام عصر وارد بغداد شدند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 22