در یکی از موارد که گمان نزدیک به یقین برای همه پیدا شد که می خواهند امام را بکشند؛ آقایان تصمیم گرفتند از ایشان بخواهند از شدّت مبارزه بکاهند. قبول نفرمود؛ گفتند: آقا شما را می کشند. فرمود: بگذارید مرا بکشند، آن وقت شما از خون من برای اسلام استفاده کنید. همچنان که ایشان معتقد بود خون بر شمشیر پیروز است.