خاطره ای که در زیارت کاظمین از آن عزیز راحل دارم این است که چون ما شب به کاظمین رسیدیم، در آن وقت حضرت امام خواب بودند. بنابراین گفته شد که برنامه آن حضرت این است که صبح به حرم مشرف شوند. ما هم شب را جای دیگری در هتل گذراندیم. قبل از اذان صبح به عشق زیارت ایشان از هتل بیرون آمدم و به حرم مشرف شدم و هر چه
انتظار کشیدم، امام تشریف نیاوردند. من نماز صبح را خواندم و از شدت خستگی و غلبۀ خواب مجبور شدم از حرم بیرون بیایم و در خیابان قدم بزنم. نزدیک طلوع آفتاب که به حرم برگشتم و در انتظار بودم، چشمم به جمال محمدی(ص) آن حضرت در رواق مطهر افتاد. ایشان جلو بودند و مرحوم حاج مصطفی چند متر عقبتر همراه ایشان می آمد. کسی دیگر نبود. و من عاجزم از بیان اینکه چگونه من و سایر علاقه مندانی که در آن مکان شریف بودند، تحت تأثیر جاذبه ملکوتی آن بزرگوار قرار گرفتیم.