اولین برخورد خصوصی روزی بود که سنم در حدود نوزده سال یا بیست سال بود و به اتاقی که در ضلع غربی منزل امام بود و دو سه نفری بیش نبودند، وارد شدم. مطلبی که مرا سخت تحت تأثیر قرار داد و برای همیشه در زندگی مد نظر دارم و از آن استفاده می کنم، آنکه ایشان به تمام قامت برخاستند و به اصطلاح ما را تحویل گرفتند. شاید رسم ایشان این بود؛ که برای تشویق طلبه های نوجوانی که تازه در حوزه وارد شده اند، ولی چون می بایست روحانیت و تواضع در روح آنان ریشه پیدا کند، اینگونه برخورد می کردند.