پس از سپری سالیان اقامت در نجف که به ایران مراجعت کردم؛ مرحوم آیت الله مطهری می خواستند به قم مشرف شوند، به ایشان گفتم اگر خدمت استاد رسیدید، سلام اینجانب را عرض نموده اگر امکان داشته باشد، وقتی را تعیین فرمایند که برای دیدارشان بروم. مرحوم آقای مطهری پس از مراجعت روز سه شنبه آن هفته را متذکر شدند. یعنی امام روز سه شنبه را برای دیدار تعیین نموده بودند. اینجانب پیش از ظهر روز سه شنبه در قم به خدمتشان رسیدم؛ ولی چون خیلی ازدحام بود مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مصطفی با تحمل مشقت اینجانب را به خدمتشان بردند که به جهت ازدحام جمعیت غیر از احوال پرسی مطلبی مطرح نشد. ایشان فرمودند شما امروز بعد از ظهر بیایید.
آن روز بعد از ظهر به خدمتشان رسیدیم. وقتی که من وارد اتاق شدم و ایشان تشریف آوردند، مرحوم آقا سید مصطفی هم وارد شدند. امام در آن موقع با روحیه ای که داشتند با کمال جدیت و تقریباً با صدایی بلند خطاب به آقا سید مصطفی فرمودند «برو بیرون». البته ایشان گمان کرده بودند اینجانب مطالب خصوصی به خدمتشان خواهم گفت. در صورتی که منظور من از رسیدن به خدمتشان احوالپرسی و دیدار بود.