پس از مراجعت معظم له از خارج، شنیدم که عده ای از آقایان علما و فرهنگیان و حتی بازاریان معروف می خواهند بروند و از معظم له برای اینجانب در یکی از امور اجتماعی، مانند مدیریت، یا امور قضایی یا
فرهنگی و امثال اینها مسئولیتی را بگیرند. همان روز که آقایان برای همین کار به قم مشرف شده بودند، اینجانب هم مشرف شدم و پیش از آنکه آنان به خدمت امام برسند، اینجانب از جناب حجت الاسلام حاج سید احمد آقا وقتی گرفتم که به خدمتشان برسم. ایشان هم همان موقع اینجانب را به اتاقی هدایت کردند. چند دقیقه بعد امام تشریف آوردند. پس از احوالپرسی، به ایشان عرض کردم اینجانب در دوران تحصیل و پس از آن دربارۀ استعدادها و طرز تفکرات و تجارب و ظرفیتهای خودم اگر چه به طور ناچیز، بررسیهایی داشته ام، نتیجه ای که از این بررسیها به دست آورده ام، این بوده است که تا آنجا که خداوند توفیق بدهد به کارهای علمی و تحقیقاتی و تدریس و تألیف بپردازم، ان شاءالله مفید برای جامعه خواهد بود و حداقل اینکه با خواست خداوندی ضرری نخواهد رساند. البته منظورم نفی یا کوچکترین تردید در لزوم شرعی و عقلی کارهای اجتماعی و مدیریت و امور قضایی نیست، زیرا این امور در جامعۀ اسلامی ضروری است. بلکه مقصودم نفی صلاحیت خود اینجانب برای امور مزبور می باشد. پاسخ امام در برابر پیشنهاد اینجانب این بود که «شما هر چه بگویید و هر کاری را که انجام بدهید صحیح است».