قبل از ذکر قضیه متذکر می شوم:
رسم امام در طی اقامت در نجف آن بود که شبها ساعت 5 / 2 و در این سنوات اخیر، ساعت 2 از شب گذشته، از اندرون به بیرونی تشریف می آوردند و طلاب و مردم را به حضور می پذیرفتند و سپس در ساعت 3 گذشته از شب، به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند و زیارت امین الله را ایستاده و زیارت جامعه را نشسته می خواندند و بعد از نماز زیارت، به منزل مراجعت می فرمودند.
این برنامه آقا در تمام چهارده سال سکونتشان در نجف بود به استثنای شبهای شنبه در فصل تابستان که وقت شستشوی حرم و رواقها
بعد از نماز مغرب و عشابود که امام در این شب، به حرم مشرف نمی شدند.
و اما قضیه مورد نظر:
آقای شیخ محمد فرقانی که از جمله ملازمین امام در غیاب حضرت آقای حاج شیخ عبدالعلی قرهی بود، یکوقت در نجف برایم نقل کرد که زمانی آقای شیخ عبدالعلی به ایران رفته بود و من افتخار ملازمت امام را داشتم و معظم له به من توصیه فرموده بود چنانچه کسی با من بعد از نماز مغرب و عشا کار ضروری دارد، می توانی او را قبل از آمدنم به بیرونی، به اندرون هدایت کنی. سپس آقای فرقانی اظهار داشت: اتفاقاً یک شب بعد از مراجعت امام از نماز جماعت (که در آن وقت در مدرسه آیت الله العظمی بروجردی اقامه می فرمودند)، در بیرونی نشسته بودم که کسی آمد و کار فوری با آقا داشت و من طبق دستور قبلی به اندرون رفتم و چون اتاق آقا را تاریک دیدم، برگشتم؛ ولی هنوز چند گامی برنداشته بودم که امام مرا مورد خطاب قرار داده، فرمودند: «کاری داری؟» عرض کردم: بلی؛ ولی چون چراغ اطاق را خاموش دیدم خیال کردم حضرتعالی در خواب هستید یا در حال استراحت می باشید.
امام در پاسخم فرمودند: «خیر، چون کاری نداشتم از این رو چراغ اتاق را خاموش کردم.