در برقراری رابطه با ایران در چند محور فعالیت داشتیم: دریافت وجوهات، ارسال نوارها، ارسال اعلامیه.
در قسمت اول، مساله وجوهات، حاج شیخ نصرالله خلخالی ـ که نمایندگی بیشتر آقایان مراجع را داشت ـ نماینده حضرت امام هم بود. در نجف یک صرافی بود که با صرافیهای تهران همکاری داشت. مقداری از وجوهات از طریق ایشان رد و بدل میشد. مقداری دیگر را زوار میآوردند و با اسم رمز تحویل میدادند و ما هم پس از تحویل با رمز قبضهای دریافتی را میفرستادیم. تعدادی از این موارد را من در جریان بودم. البته گاهی اوقات آقای خلخالی میگفت فلان مقدار پول آمده و من میرفتم میگرفتم و به حضرت امام تحویل میدادم. مساله انتقال نوارها به این صورت بود که ما به رابطهای خود در تهران خبر میدادیم که مثلا آخر شب به خانه فلان کس، فلان پیرزن، که نسبت به امور سیاسی حساس نیست بیاید و رابط ما میآمد و پس از برقراری
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 202 ارتباط او ضبط میکرد و پس از آن تکثیر و پخش دیگر به عهده دوستان ما در تهران بود. گاهی اوقات نوارها را نیز جاسازی میکردیم. مثلا من چراغهای والور خریدم و نوار حکومت اسلامی را دور گردنه داخل آن پیچاندم و بعد درش را بستم و فرستادم.
در مورد ارسال اعلامیههای حضرت امام به نوعی دیگر عمل میشد. گاهی اوقات آنان را جاسازی میکردیم و میدادیم مسافران به ایران ـ تهران ـ میآوردند. به طور مثال به او کتابی میدادیم و لابهلای صفحات ان اعلامیه را میچسباندیم و مثلا لای صد کتاب دو برگ اعلامیه را میچسباندیم و میفرستادیم و بدین صورت اعلامیهها با احتمال خطر کمتری به تهران میرسید.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 203