مطلب دیگری که برای بعضی از دوستان شبهه ایجاد کرده بود این بود که بعضی از آقایان را که جزو رفقای نزدیک ما نبودند، بعضی اعضای سفارت توانسته بودند نظر آنان را به خود جلب کنند. البته من آن آقا را مقصر نمی دانم چون شخصی به نام موقتیان خود را فردی انقلابی و علاقمند به امام معرفی کرده و با وی ارتباط برقرار کرده بود.
آن آقا که با ما در ارتباط بود به من اصرار کرد که یک نوار سخنرانی به من بدهید چون بعضی از دوستان و علاقمندان به امام از من خواسته اند. من هم که متوجه این قضیه شده بودم نوار را نمی دادم پس از این که نوار در ایران پخش می شد بعد آن ها نوار دست دوم، سوم و چهارم را به دست می آوردند.
آقای محتشمی پور و بعضی برادران دیگر معمولا با مسایل خارج کشور بیش تر کار می کردند و با نیروهایی در کشورهای مختلف در ارتباط بودند. حزب اللهی های بحرین و گروه هایی هم در بغداد با بنده ارتباط داشتند. بعد از پیروزی انقلاب هم تعدادی از آن ها به ایران آمدند و چند نفر آموزش نظامی دیده و در جبهه های حق علیه باطل شرکت نمودند. تعدادی شهید و جانباز شدند. آن ها از جوانان مخلص و مقلّد امام بودند که خیلی با ما همکاری می کردند. این برادران تحت عناوین مختلفی به طوری که شناسایی نشوند به منزل ما در نجف می آمدند و گزارش هایی را که از سفارت ایران در بغداد تهیه کرده بودند، در اختیار من قرار می دادند.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 44