تشکیلات امام از نظر امکانات واقعا صفر بود، چنان که ما هیچ وسیلهای برای ضبط سخنان ایشان نداشتیم. روزی از یکی از دوستان که بسیار ترسو بود خواهش کردم که دستگاه ضبطش را جهت ضبط سخنرانی امام عاریه بدهد. او گفت که میترسم. بالاخره با هزار مصیبت ضبط را از او گرفتم و پس از ضبط سخنرانی آن حضرت در مسجد انصاری، شخصا آن را پیاده کرده و آماده چاپ نمودم. هزینه چاپ حدود 10 دینار ـ 200 تومان آن دوره ـ میشد. آقای حمید زیارتی گفت که برو هزینه چاپ را از آقا بگیر. به خدمت امام رفتم و جریان را گزارش دادم. ایشان فرمودند: چه کسی به شما گفت که چاپ کنید؟! عرض کردم؛ احساس کردیم که مردم به این مطالب نیاز دارند و باید تکثیر شود. فرمودند: هر کسی نیاز داشته باشد، خودش این کار را میکند. من پول نمیدهم. بسیار خجالت کشیدم و از خدمتشان مرخص شدم. ناچار با آقای زیارتی به خدمت حاج آقا مصطفی رفتیم زیرا با چاپخانه قرارداد بسته بودیم و آبرو ریزی میشد.
حاج آقا مصطفی فرمودند: شما بروید و چاپ کنید و یک نسخه را به خدمت آقا برده و بگویید ما این کار را کردیم و خرجش این قدر است. آن وقت ایشان در برابر کار انجام شده قرار خواهند گرفت و هزینه را پرداخت خواهند کرد.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 189
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 190