وقتی خبر شهادت آیتالله سعیدی زیر شکنجه در زندانهای شاه به نجف رسید باید
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 58 برای پاسداری از خون آن شهید بزرگوار حرکتی سامان میگرفت. تعدادی از عکسهای وی چاپ و توزیع شد، و این کافی نبود چون مساله وی برخورد با عوامل امریکا و اسرائیل و مخالفت با سرمایهگذاری دشمن در ایران بود. در واقع فروختن ایران و مستعمره ساختن کشور، برنامهای که شاه به دستور امریکا تنظیم کرده بود. در حقیقت میخواستند ایران را به اسرائیل بفروشند. اگر دقت بفرمایید بهترین نقاط کشاورزی ایران را که تحت پوشش شرکتهای ایتالیایی و... بود در اختیار اسرائیلیها قرار داشت، مثل دشت مغان، دشت قزوین و جیرفت. این مناطق حقیقتا از مناطق زرخیز ایران بود و بسیاری از مناطق توریستی، خوش آب و هوا و معادن سرشار از مواد مختلف که همه سرمایهها و اندوختههای خداوند برای این ملت بود، به راحتی در اختیار آنها قرار میگرفت. مردم یا متوجه نمیشدند یا جرات حرف زدن نداشتند. آیتالله سعیدی به تنهایی با انتشار اطلاعیهای افشاگری نمود که بعد از آن دستگیر شد و مدتها تحت شکنجه بود و آخر الامر وقتی مشاهده کردند که در راه خود مقاوم است او را با شکنجه به شهادت رساندند و نگذاشتند که مردم آگاه شوند. اما در نجف ما اصرار داشتیم که حتما این موضوع را به اطلاع عموم برسانیم چون میدانستیم اثر فراوانی خواهد داشت. لذا تصمیم بر این شد که برای انعکاس بیشتر مساله مجلس ختمی در مسجد عمران باب طوسی حرم مطهر حضرت امیرالمومنین علیهالسلام که مسجد بزرگی بود گرفته شود. البته این مسجد محل تدریس آیت الله میرزا باقر زنجانی بود. سه شب مجلس برگزار شد. در شب اول امام و آیتالله خوئی تشریف آوردند، خیلی بازتاب خوبی داشت و مجلس بسیار با شکوهی بود که همه علما شرکت نمودند اما در شب دوم و سوم عوامل وابسته به سفارت ایران برق مسجدی را که مراسم ختم
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 59 آیتالله سعیدی برگزار میشد قطع کردند اما در عین حال مراسم بسیار با شکوه برگزار شد. آنان سعی میکردند که روی شهادت آیتالله سعیدی سرپوش بگذارند چون وی سابقا در نجف در مسجد هندی سخنرانی کرده بود و بسیاری از افراد او را میشناختند. به همین جهت بود که مراسم ختم او اثر بسیار مثبتی گذاشت و توانستیم در سال 1349 بهرهبرداریهایی بکنیم.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 60