وقتی نوارها را آوردید خدمت حاج حسن آقا خمینی هم رفتید؟
بله اول با حاج حسن آقا صحبت کردم و بعد نوارها را خدمت آقای انصاری
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 78 دادم. قرار بود بازسازی شود. چند نوار کاست مانده بود که خدمت حاج حسن آقا شب در حرم امام رسیدم و حدود دو بسته ده تایی خدمت ایشان دادم خیلی خوشحال شدند. بعضی از آقایان اصرار داشتند که حالا نوار را بگذارید توی ضبط ببینیم آیا سالم است؟ بعضی ها گفتند: نه این نوارها باید کارشناسی شود چون سالها گذشته. ولی بسیاری از نوارها سالم بود حتی من نوار مرحوم فلسفی متعلق به سال 1342 را داشتم که آن را از همانجا در کلکسیون نوار پیدا کردم.
آیا نوارهایی بود که منتشر نشده باشد؟
بله بعضی ها شاید منتشر نشده مثلا فرض کنید که صحبت آقایان داریوش فروهر، شریعتمداری، سید حسن حجت و... خیلی از این نوارها را من در کلکسیون نوار در واقع آوردم، تنها مختص نوارهای امام نبود.
نوارهای امام را خود شما گوش نکردید که ببینید سالم است؟
چرا، اکثرا سالم هستند. همین نوار آقای فلسفی که مربوط به سال 1342 بود، داخل ضبط گذاشتم بسیار با مفهوم بود که نوار معروف به نوار استیضاح در مسجد آسید عزیزالله تهران بود که جمعیتی بیش از سی هزار نفر در آن زمان پای سخنرانی که دولت های عربی را استیضاح کرد و مردم هم آن را با گفتن صحیح است، صحیح است و... تایید می کردند. این نوار یکی از آن نوارهای جالب و بسیار خوب آقای فلسفی است.
مقداری از چیزهایی که حالا یک سری از عکس هایش موجود است و هنوز یک سری دیگری زیر آوار است. به آقای ابطحی هم گفتم اگر بتوانیم مجددا به آنجا برویم چون آن منزل موقوفه و متعلق به مرحوم آمیرزا حسین نوری ـ اعلی الله مقامه ـاست و نمی دانم الان کسی از بازماندگان وی هست یا فوت شده. ما خیلی علاقه داریم که منزل بازسازی و به عنوان یک مرکز بسیار خوب فرهنگی باشد. البته جای بسیار مناسبی در شارع الرسول نزدیک حرم و منزل امام است، یعنی دو کوچه به منزل امام مانده است، تقریبا روبروی کوچه منزل آیت الله سیستانی
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 79 است. دنبال این کار هستیم اگر ان شاءالله بتوانیم مجوزش را بگیریم این کار را انجام می دهیم.
آیا مطلع شدید که منزل امام را خریداری کردند؟
متاسفانه این کار را نکردند. من به آقایان مکرر گفتم. آقای ابطحی هم خیلی دلش می خواست این کار انجام بشود. من از زمانی که از نجف برگشتم هم به آقای انصاری هم به حاج حسن آقا عرض کردم. آقایان گفتند: ما به فکرش هستیم و پیگیری می کنیم اما کاری انجام نشد و قیمت ها هم به صورت سرسام آور بالا رفت. آن روز ها با کمترین مبلغ می توانستیم این خانه را خریداری کنیم. آنجا بهترین موقعیت بود شورای شهر را همین مجلس حکومتی سند آن را امضا می کرد الان امکانش خیلی کم است. خانه ای که در حال خرابی است باید سریع بازسازی شود. من گفتم که بودجه آن را تامین کنیم و در اختیار موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) قرار دهیم. کسی هست که هم آن را بخرد و هم بازسازی کند. خانواده ابواحمد که من آدرس داده بودم ابتدا به قم آمدند و سپس به زیارت مشهد رفتند. ابواحمد هم آمده بود اما همدیگر را ندیدند، جدا جدا آمدند.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 80