به یاد دارم که روزی ساعت هشت صبح دو نفر روحانی نما به منزل امام در قم آمدند، یکی از آنها امام جماعت مسجد سپهسالار (شهید مطهری فعلی) بود. آن دو نفر از طرف شاه آمده بودند که اولاً وسیله ملاقات مراجع را با شاه فراهم کنند، ثانیاً در صورت عدم
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 270 ملاقات، تهدیدهایی هم بکنند؛ امام رو کردند به آن دو نفر و فرمودند: تهران چه خبر؟ آن دو نفر با کمال خونسردی گفتند: خبری نیست، تهران آرام است و مسأله خاصی نبوده است تا این جملات را گفتند، امام با صدای بلند به آنها گفتند: شما روحانی هستید؟!! شما عمامه به سر هستید؟! مگر دیروز نبود که آیت الله خوانساری را مأموران ساواک کتک زدند و اهانت کردند و جسارت نمودند؟ چنان فریادی امام زدند که آنها ترسیدند و سراسیمه از منزل امام با دست خالی خارج شدند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 271
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 272