روزی دو نفر از شاگردان و مشاهیر برای زیارت امام به محل اقامتشان، شهرستان محلات، آمده بودند، در آن ایام گروه خاصی مطرح بودند که در راس آنها مصدق بود که توجه مردم را به خود جلب کرده بود و آنها می پنداشتند که ضد امپریالیسم و ضد رژیم
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 257 کسی است که وابسته به آنان باشد. آن روز امام سخنی در رد آن گروه بیان فرمودند، آن آقایان گفتند: از شما بعید است که بر علیه این جمعیتی که چنین و چنان هستند صحبت کنید، اینان مردمی وطن دوست و انقلابی هستند؛ ولی امام که این چهره های دروغین را از آن دوران می شناختند و انحراف آنها برای امام نمایان بود، علی رغم دفاع آن آقایان و بسیاری از مردم که ندانسته آنها را مورد ستایش قرار می دادند، امام آنها را رد می کردند، و در هر صورت گذشت زمان بصیرت و بینش امام را برای آن آقایان روشن ساخت.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 258