مسأله ای که بسیار قابل توجه بود طرز رفتار و برخورد حضرت امام در نوفل لوشاتو بود، به طوری که تمام اهالی محل را به خود جذب کرده بود، اهالی محل که در بدو ورود امام ممکن بود ناراضی باشند؛ زیرا رفت و آمد زیادی می شد و آرامش محل از بین رفته بود؛ اما به مرور زمان به رضایت آنها انجامید.
از جمله برنامه هایی که امام در آنجا اجرا کردند و خیلی مؤثر بود، این بود که شب تولد حضرت عیسی مسیح(ع) پیامی برای مسیحیان جهان فرستادند که خبرگزاریها آن را پخش کردند و در کنار این پیام، دستور دادند که هدایایی را که از ایران آورده اند مثل گز، آجیل، شیرینی و... بین اهالی نوفل لوشاتو تقسیم کنند. ما آن شب شیرینیها و گزها را تقسیم کردیم و در کنار هر یک از بسته ها یک شاخه گل گذاشتیم و هر چند نفر به طرفی رفتیم، من آن چند جایی که رفتم دیدم مردم خیلی متعجب شده اند از اینکه یک رهبر مسلمان ایرانی شب میلاد حضرت مسیح(ع) چنین کاری می کند. یادم هست زنگ یکی از خانه ها را زدم، خانمی در را باز کرد، هدیه حضرت امام را به او دادم، چنان هیجان زده شده بود که قطرات اشک از چهره اش فرو ریخت.
این برخوردها و طرز رفتار امام آنچنان اثر گذاشته بود که یک روز دیدیم یکی از اهالی نوفل لوشاتو تقاضای ملاقات نمایندگان محل با امام را دارد؛ امام هم بی درنگ وقت دادند و روز بعد بود که پانزده نفر از اهالی محل با شاخه های گل آمدند. امام به مترجم فرمودند که احوال آنان را بپرسد و ببیند که آیا نیاز و یا کار خاصی دارند؟ آنها گفتند: نه، ما فقط آمده ایم از نزدیک امام را ببینیم و این شاخه های گل را به عنوان هدیه آوردیم؛ امام هم با تبسم شاخه های گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرف و تنگی که در کنارشان بود قرار دادند، و آنها هم خیلی خوشحال شدند و از حضور امام رفتند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 195