یکی از دوستان، همراه با خانواده، به دستبوسی حضرت امام، نائل شدند. بعد از دستبوسی، به حقیر مراجعه کرد و گفت: «این پسرم که کلاس پنجم دبستان است، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود که محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند. برای همین خیلی ناراحت شده است». دفتر نقاشی را گرفتم و در روز بعد، ضمن توضیح، خدمت امام تقدیم کردیم، حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و به ویژه با رویت پشت آن که عبارت از تانکی بود که چرخهای آن را مدادتراش و تنۀ آن را کتاب و لولۀ شلیک آن را یک مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود و ... متبسم شدند. سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همچنین طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه 3 آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود، جایزه ای متناسب پرداخت شود. که جایزه همراه با نامه ای از سوی دفتر به ایشان تقدیم شد.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 69