در پایان یکی از سفرهایم به کشورهای امارات، قطر و بحرین، مصاحبۀ رادیو، تلویزیونی در اوج جنگ انجام دادم، و طی آن گفتم: «امنیت در خلیج فارس تفکیک پذیر نیست، یا برای همه است، یا برای هیچ کس؛ سپس ادامه دادم، بنابراین اگر ما نتوانیم نفت خود را صادر کنیم، اجازه نمی دهیم دیگران نفت خود را صادر کنند، در آن صورت تنگه هرمز را می بندیم.»
شب هم این مصاحبه از تلویزیون پخش شد، فردا صبح که به اداره آمدم، مسئول دفتر من گفت: آقای حاج سید احمد آقا تماس گرفت و با شما کار داشت، من بلافاصله با ایشان تماس گرفتم، حاج سید احمد آقا فرمود: حضرت امام می فرمایند: من دیشب رادیو لندن را گرفته بودم، مصاحبه شما را پخش می کرد، گوینده گفت: قائم مقام وزیر امور خارجه ایران مجدداً تهدید کرد که ما تنگه هرمز را می بندیم، امام می فرمایند: آیا شما گفته اید اگر نفت ما قطع شود تنگه هرمز را می بندیم، یا نه؟ اگر گفته اید، ولی آنها حذف کرده اند شما تکذیب کنید، عرض کردم: خدمت حضرت امام سلام برسانید و عرض کنید ما برای وصل کردن رفته بودیم نه برای تهدید، سپس اضافه کردم: بله، من گفته ام اگر نفت ما قطع شود، تنگه هرمز را می بندیم. ساعت 5/11 صبح بود که جناب آقای حاج احمد آقا مجدداً تماس گرفتند و گفتند: حضرت امام به این مقدار هم بسنده نکردند و فرمودند: مجدداً مصاحبه دیده شود، پس از آنکه امام یقین کردند، آرام شدند.
غرض از نقل این خاطره، دقت زیاد حضرت امام در مسائل سیاسی و عملکردهای
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 262 مسئولان است، و توجه به این موضوع مهم که صحبتها شعار نباشد تا مشکلی برای کشور پیش نیاید این خاطره عمق اهتمام و توجه حضرت امام را به مسائل کشور نشان می دهد.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 263
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 264