به یاد دارم که سال 1359 گاهی به مناطق جنگی می رفتم، هرچند هفته یک بار برای نماز جمعه تهران می آمدم و از راه که می رسیدم، اول خدمت امام می رفتم، یک بار که خدمت ایشان رفته بودم، لباس کار سربازی به تنم بود، وقتی سوار هواپیما می شدم که به تهران بیایم، قبا می پوشیدم و عمامه سرم می گذاشتم و لباس سربازی هم تنم بود؛ یعنی لباسی نداشتم که عوض کنم، و همان طوری هم خدمت امام می رفتم، ایشان وقتی که چشمشان به این لباس نظامی افتاد، تعبیری کردند، ایشان گفتند: مایه افتخار است که یک روحانی، لباس رزم به تنش می کند و این درست است و همان چیزی است که باید باشد.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 167