روزی دیدم یکی از برادران آمده و می گوید: شهردار نوفل لوشاتو می خواهد با شما چند کلامی صحبت کند، همراه شهردار خانمی بود به ظاهر از خواهران روحانی کلیساها، شهردار گفت: شما اجازه بدهید که ما در سند نوفل لوشاتو بنویسیم که نوفل لوشاتو
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 193 خواهر خواندۀ شهر خمین ـ زادگاه امام ـ است، و شما هم باید در سند شهر خمین بنویسید که خمین ـ خواهر خواندۀ نوفل لوشاتو ـ است. بعد از انجام مراسم از ما خیلی تشکر کردند. بعد پرسیدم: که خواهر روحانی چه کار دارند، خواهر روحانی زد زیر گریه، پرسیدم: چرا گریه می کنید؟ گفت: من می خواهم یادگاری به شما بدهم که شما از این یادگاری نمونه ای هم در تاریخ خودتان دارید. دیدم مقداری خاک توی شیشه ای ریخته بود و گفت: من این خاک نوفل لوشاتو را که برای ما متبرک است به شما هدیه می دهم که نگهدارید، مبادا نسبت به این خاک بی اعتنا باشید.
آیا اینها نتایج طرز رفتار حضرت امام با مسیحیان نیست؟
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 194