بعد از حادثه عظیم مدرسه فیضیه و کشت و کشتار و ضرب و شتم طلاب، کماندوهای شاه رعب و وحشتی در مردم ایجاد کرده بودند، همه مردم اول مغرب به خانه هاشان رفتند، نمازهای جماعت تعطیل شده بود؛ اما امام که هر شب در منزل خودشان واقع در کوچه یخچال قاضی نماز جماعت می خواندند، یادم هست که آن شب هم مثل بقیه شبها نماز جماعت را برپا کردند، مثل اینکه اصلاً حادثه رعب انگیزی پیش نیامده است. با
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 252 یک اطمینان زایدالوصفی نماز جماعت برگزار شد، با همه نوافل نمازهای مغرب و عشا؛ یکی از دوستانم آن موقع می گفت: نماز جماعت امشب امام، یک معجزه بود و هیچ کس قدرت و توان چنین کاری را نداشت؛ ولی امام برای شکستن رعب و وحشت، آن نماز جماعت با ابهت را به خوبی برپا کردند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 253