به یاد دارم روزی طلاب در خانه ای جمع شده بودند و در مورد مسائل علمی و سیاسی از محضر حضرت امام کسب فیض می کردند، خانه از جمعیت طلبه و دانشجو پر بود، ناگهان دیدم مرحوم آیت الله ثقفی، پدر خانم ایشان، وارد اطاق شد، امام تمام قد برای ایشان بلند شدند و احترام نمودند تا ایشان نشستند، همه تعجب کردند، بعد از اتمام درس و بحث و جلسه، طلاب فهمیدند کسی که اینقدر مورد احترام امام قرار گرفت عالمی است بزرگوار و مؤمن و متقی که ضمناً پدر خانمشان نیز هست.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 172