به حضرت امام عرض کردیم که با آنکه همه ما اصرار داشتیم که شما از پاریس به تهران تشریف نیاورید، زیرا برای جان شما احساس خطر می کردیم، چه عاملی سبب شد که مصمم باشید که به ایران سفر کنید؟ امام فرمودند: اینکه من می دیدم که مقامات امریکا، مستقیم یا غیر مستقیم، مرا تهدید می کنند که از آمدن به ایران، خودداری کنم، فهمیدم که آنها از رفتن من به ایران، نگران هستند، لذا دریافتم که مصلحت در رفتن است و اصولاً هرچه آنها می خواهند و دوست دارند، عکس آن مصلحت اسلام و مسلمین است.
طرفداران امریکا می گفتند که سفر به ایران را یک ماه به تأخیر بیندازید، من فهمیدم که باید هرچه زودتر به ایران بروم تا دشمن فرصت برای تجدید قوا و سازماندهی نیروهایشان را نداشته باشد، چون رشته کار از دستشان در رفته بود، زیرا تنها نیروهای دشمن، ارتشیها و پلیس و نیروهای مسلح بودند که اینها هم بیشترشان فرار کرده بودند و رعب و وحشت در دل سرانشان افتاده بود.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 256