روز چهارده اسفند 1359 در دانشگاه تهران تجمعی به وقوع پیوست که در آن بنی صدر، رئیس جمهور معزول، سخنرانی کرد و مطالبی علیه انقلابیان و حزب الله مطرح کرد، به یاد دارم بعد از این حادثه تلخ، بحثها و موارد اختلاف صریحاً مطرح می شد؛ جلسه ای با بنی صدر و مسئولان بالای کشور در حضور امام تشکیل شد و امام در آن جلسه به
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 266 بنی صدر انتقاد کردند به او فرمودند: تو خیال می کنی که این آرای یازده میلیونی، رأی به توست؟ مردم مسلمانند، اگر بفهمند مرجعشان این آرا را قبول ندارد، از تو برمی گردند و تو پانصد هزار رأی هم نداری؟ چون آنان که برخلاف ما رأی می دهند، همین بی دینها هستند، در همان جلسه، امام خطاب به بنی صدر کردند و فرمودند: این را از فکرت بیرون کن که اگر تو در برنامه ریزی جنگ نباشی، جنگ شکست می خورد، من خیلی بهتر از تو جنگ را اداره خواهم کرد، امام همچنین به او فرمودند: من می دانم، تو با این گروهکهای ضد انقلاب همکاری می کنی، تو به اینها اسلحه داده ای و...
در جلسۀ دیگری که امام خیلی از دست بنی صدر ناراحت شده بودند فرمودند: اگر بخواهی اینطور باشی، دستور می دهم در همین خانه حبست کنند و تا یک سال نمی گذارم بیرون بروی، خیال نکنی که می توانی به اروپا بروی، مقاله بنویسی، همین جا نگهت می دارم تا کشور آرام شود، اما او به تمسخر گفت: اگر می خواهی حبسم کنی، بکن؛ امّا با بهشتی در یکجا حبس نکن.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 267