روزی دو دختر فرانسوی به اقامتگاه حضرت امام آمدند و تقاضای ملاقات با امام را داشتند ملاقات امکان نداشت از آنان عذرخواهی کردم، شیشه کوچکی دستشان بود، محتوای مقداری خاک، درب شیشه مهر و موم شده بود، اظهار کردند اگر ملاقات ممکن نیست، رسم ما بر این است که وقتی به کسی علاقه مند شدیم و ارادت پیدا کردیم هنگام جدایی و خداحافظی بهترین هدیه را به او تقدیم کنیم و این خاک وطن ماست که پیش ما عزیزترین هدیه است، این مقدار خاک را به حضور امام تقدیم کنید؛ ولی در عوض یک قطعه عکس با امضای امام برای ما بیاورید.
محضر امام رسیدم و جریان را عرضه داشتم امام با تبسمی شیرین، شیشه را گرفتند و دو قطعه عکس را توشیح فرمودند، به آنان دادم، عکس را گرفتند و بوسیدند و تشکر کردند و رفتند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 191