یک روز عصر درس اصول در مسجد اعظم کمی طول کشید، مؤذن که خبر نداشت شروع به اذان گفتن کرد و صدای اذان به وسیله بلندگو وضع درس را به هم زد، امام درس را خاتمه دادند، و شاگردان به مؤذن اعتراض شدید کردند، این خبر به گوش امام رسید، فرمودند: درس اصول نمی گویم تا رضایت موذن را جلب کنید، چون تقصیر از ما بود که بحث را طولانی کردیم والاّ مؤذن به وظیفه اش ـ که گفتن اذان باشد ـ عمل کرده است؛ و فرمودند: من راضی نیستم به خاطر من به احدی اهانت و جسارتی شود.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 63