روز تاسوعا بود که حضرت امام آقای اشراقی را مامور کردند که به آقای محتشمی بگوید که در ساعت یازده صبح آماده باشند که امروز باید روضه بخوانند، آقای محتشمی به آقای اشراقی گفت که به امام بفرمایید من در این جوّ آماده روضه خوانی نیستم. اما امام در جواب فرمودند: اتفاقاً من می خواهم روضه سنتی که در ایران می خوانید بخوانید، خود را آماده کردم، امام در راس ساعت یازده تشریف آوردند، بسیار محزون بودند و اشاره فرمودند که روضه بخوانید، در حالی که خبرنگاران خارجی مشغول ضبط این مجلس
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 13 بودند ایشان روضه را شروع کردند و امام هم از همان ابتدا گریه را آغاز کردند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 14