این تاریخ شبها و روزهای عمر گرانمایه امام است که گواه گریه های عارفانه و خضوع و
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 5 شب زنده داری او در برابر خدای بزرگ و همه نزدیکی و انس او با قرآن و دعاها و نوافلند؛ ولی هیچ گاه و حتی برای یک مورد هم نه دیده و نه شنیده ایم که امام خویشتن را بستایند و صراحتاً یا به کنایه گوشه ای از آنچه بر او از سختیها و مرارتها در سیر و سلوک معنوی او گذشته، سخنی به میان آرد؛ اتفاقاً برعکس، بارها دیگران را رهبر خود می دانند. مثلاً در یکجا می فرمایند: رهبر من آن کودک سیزده ساله [حسین فهمیده ]است و یا زمانی که مردم شعار می دادند که: «توطئه چپ و راست، کوبنده اش روح الله است»، امام فرمودند: کوبنده اش شما هستید، نه روح الله . آری، امام خویشتن را چنان محو و فانی در خدا می سازد که گویی اصلاً نقشی در انقلاب به عهده نداشته اند.
همانگونه که می بینیم، حضرت امام تمام تلاش و همت والای خود را به کار گرفتند تا در مزرعه اعمال و رفتار خود هیچ بذری جز رضایت الله نپاشند.
کتابپرتوی از خورشیدصفحه 6