حاج آقا ببخشید محاصره منزل تمام شده بود؟
نه، محاصره منزل بود. آنها از رفتن امام که ممانعت نمی کردند. ولی امام اعتراضاً تشرف به حرم را تعطیل کرده بودند. به هر حال شب در محضر امام مشرف شدیم به حرم و امام آن شب یک زیارت عجیبی داشتند، خدا از دل امام می داند. امام وقتی مقابل قبر مطهر امیرالمومنین ایستاد زیارت امین الله را خواند بعد هم پشت سر امام، نماز زیارت را خواند. مردم خیال می کردند که حصر برداشته شده و امام آزاد شده عرب و عجم ریختند دست امام را می بوسیدند، عبای امام را می بوسیدند و خوشحال بودند، ولی خدا می داند در دل امام چه میگذشت. سپس بعد از آن سوار ماشین شدیم و بطرف کویت حرکت کردیم.
حاج آقا وقایعی که در مرز کویت برای امام و همراهان ایشان اتفاق افتاد را توضیح دهید؟
هجرت امام از نجف اشرف به طرف کویت کاملاً اطلاعاتی و مخفیانه انجام شد. با اینکه مامورین امن العام عراق همراه و مواظب امام بودند و بیت امام در محاصره مامورین بود اما برنامه سفر طوری ترتیب
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 207 داده شد که هیچکس متوجه نشد.
امام وقتی زیارت حرم رفتند و بر می گشتند من دو مطلب را خدمتشان عرض کردم. نخست اینکه عرض کردم آقا این مامورین امن العام عراق نمی دانند که شما فردا صبح حرکت می کنید و احتمال اینکه فردا از خروج شما ممانعت کنند وجود دارد و جلوگیری کنند صلاح می دانید به اینها گفته شود؟ امام تاملی کردند و فرمودند که به آقای دعایی بگویید آخر شب به آنها اطلاع بدهند که ما فردا صبح از نجف می رویم. نظر امام هم از این آخر شب این بود که یک وقتی باشد که آنها دسترسی به اقدام و اطلاع دادن به جایی نداشته باشند.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 208