حاج آقا یک مقدمه ای درباره ویژگیهای عبادی امام بفرمایید؟
امام از همان روز اولی که وارد عراق شدند یک زیارت دوره شروع می کنند. زیارت دوره درآنجا به این معنی است که تمام امامانی که در عراق هستند: کاظمین، سامرا، کربلا و نجف اشرف همه امامان را زیارت می کنند و یک هفته هم طول می کشد. امام یک هفته زیارت دوره را انجام دادند و بعد نجف که مشرف شدند توسط حاج شیخ نصرالله خلخالی منزلی اجاره کردند. حاج شیخ نصرالله خلخالی اصرار داشت که برای ایشان منزل بخرد و یکی از جهاتی هم که ما اعتراض داشتیم همین بود امام می گفت که شما معلوم هست چه وقت به ایران برمی گردید شما راحت هستید که یک خانه بخرید. اما من اینجا تبعید هستم و معلوم
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 170 نیست تا چه وقت اینجا باشم من خانه را می خواهم چه کار بکنم. این حاج شیخ نصرالله خلخالی هم اصرار داشت که آقا همه این آقایان در کنار شط کوفه باغ دارند، منزل دارند اجازه بدهید برای شما هم یک جایی را تهیه کنیم شبها بروید آنجا استراحت کنید. ایشان می فرمود عزیزان من در زندان هستند و من بروم کنار شط کوفه استراحت کنم و تفریح کنم، نه من این کار را نمی کنم.
همچنین امام یک سلسله عبادات رسمی و دائمی داشتند. هر شب قبر حضرت امیر علیه السلام را زیارت میکردند. وقتی وارد حرم مطهر می شدند دعای اذن دخول می خواندند، سپس روبروی قبر امیرالمومنین زیارت امینالله را می خواندند، بعد می آمدند پشت حضرت امیرالمومنین دو رکعت نماز زیارت می خواندند و همان جا می نشستند و زیارت جامعه کبیره را می خواندند. بعد از خواندن زیارت جامعه کبیره از حرم بیرون می آمدند. بعدها که کاروانهای زیارت از ایران راه افتاد، خوب این زائران وقتی چشمشان به امام میافتاد آنهایی که دل و جرأتی داشتند می آمدند دست امام را می بوسیدند و در واقع مزاحم امام بودند. امام وقتی دیدند که اینجوری هست زیارت خودشان را به زیارت امین الله منحصر کردند. زیارت امینالله و بعد هم دو رکعت نماز زیارت می خواندند و از حرم بیرون می آمدند. بقیه اعمال و عباداتشان را در منزل انجام می دادند. نماز شب امام هم هیچوقت تعطیل نمی شد.
حاج آقا اوقات فراغت امام چگونه میگذشت؟
ایشان یک برنامه خاصی برای قرائت قرآن داشتند، آن برنامه بعد از نماز مغرب و عشاء بود که هیچوقت تعطیل نمی شد و در آن ساعت کسی را نمی پذیرفتند. در وقتهای دیگر فرصتهایی که امام به دست
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 171 می آورند مثل زمان انتظار برای غذا خوردن، امام شروع میکردند به قرآن خواندن یا در تهران که بودند بعد از پیروزی انقلاب من خودم یکبار رفتم خدمت امام برسم موقعی نبود که امام قرآن بخوانند اما من دیدم که مقابل ایشان قرآن است و مشغول تلاوت قرآن هستند و من نشستم. قرآن را بستند و گوش دادن به مطلبی که به عرض ایشان رساندم.
امام از فرصتها کاملا استفاده می کردند و نمی گذاشتند هیچوقت وقتشان بیهوده صرف بشود.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 172