بعد از تبعید امام شاخه نظامی هیاتهای موتلفه تصمیم گرفتند که یک عده از درباری ها را من جمله خود شاه را ترور کنند. هر یک از این آقایان مسوولیت یکی از این درباریان را به عهده گرفت. شهید حاج مهدی عراقی هم خودش متصدی ترور شاه شده بود که مدتی بین آبعلی و تهران حرکت می کرده، ولی موفق نشده بود که او را ببیند و این کار را عملی بکند. ولی محمد بخارایی موفق شد روز اول بهمن سال 43 هنگامی که حسنعلی منصور می خواست وارد مجلس شورای ملی شود با همان طپانچه ای که نواب صفوی رزم آرا را به درک فرستاده بود با همان طپانچه منصور را به درک واصل کند. من آن موقع در تهران بودم چون ماه مبارک رمضان بود منبر می رفتم و در جریان کارها و قضایا بودم. آنهایی که از نزدیک شاهد حادثه بودند می گفتند: جوری محمد بخارایی شلیک کرده که در همان ساعت اول منصور از بین رفته ولی او را شش روز در بیمارستان نگه داشتند و هر روز اعلام می کردند که حالش بهتر
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 80 است و رو به بهبود است. بعد از شش روز جنازه اش را نزدیک آرامگاه رضاشاه به خاک سپردند که بعد از انقلاب همه آنجا ویران شد. علت ترور منصور تصویب قانون کاپیتولاسیون بود و همچنین یک قانون دیگری را به مجلس برد و آن عبارت از این بود که 80% نفت فلات قاره را به امریکا واگذار کنند.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 81