بعد از مدتی چون آیتالله قمی هم به مبارزه ادامه می داد مخصوصاً برنامه ای بود که قانون خانواده را می خواستند در مجلس تصویب بکنند ایشان در آنجا یک سخنرانی تندی علیه دستگاه کرد و به واسطه همین سخنرانی ایشان را گرفتند و به زاهدان بردند و از آنجا هم مدت 14 ماه به خاش تبعید کردند.
در اینجا من یک خاطره ای از امام برایتان عرض کنم که خیلی جالب است. مرحوم سید عباس مهری که نماینده امام در کویت بودند نقل کردند: من یک روز تابستان بیرونی امام رفتم. آنجا نشسته بودم دیدم یک کولر لخ و لخ می کند و خیلی گرم است کسانی که می آیند به آنجا هم عرق می ریزند و گرما می خورند. من می خواستم خدمت امام برسم اجازه خواستم و اندرون خدمت امام رفتم. تصور کردم حالا اگر بروم اندرون لابد آنجا یک کولری هست و یک هوای سردی به ما می خورد. وقتی آنجا رفتم دیدم از همان کولر یک کانال به اندرون وصل است و هوا با بیرونی هیچ فرقی ندارد. ایشان فرمود من ناراحت شدم و بعد عرض کردم آقا اجازه بدهید ما یک کولر بگیریم یکی برای اینجا و یکی برای بیرونی. اما ایشان فرمودند که: آقای مهری من کسی را فرستادم که از آقای قمی در خاش احوالپرسی کند. ایشان وقتی که رفته بود آنجا اولاً راه نمی دادند، آدرس نمی دادند و نمی گفتند ایشان کجا هستند تا بالاخره
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 78 با تجسس و تحقیقی که ایشان داشته است پی می برد که یکی از کسبه می داند که آقا کجاست. خودش را می رساند به او و می گوید من آمده ام خدمت آیتالله قمی برسم، شنیده ام شما اطلاع دارید. او هم گفته بود بله من اطلاع دارم آدرسی که داده بود آدرس یک کاروانسرایی بود. ایشان هم رفته و پیدا کرده بود، آنجایی که تقریباً می شود گفت اصطبل شتر و اسب و قاطر و اینها بود که وقتی کاروانها می آمدند، حیواناتشان را آنجا می بردند. امام فرموده بود که وقتی ایشان آمد و برای من نقل کرد گفت آقا وقتییک مدت بسیار کوتاهی خدمت آیتالله قمی نشستم از شر پشه و مگس و زنبور در امان نبودم از طرفی گرمای هوا بسیار شدید بود هیچ وسیله ای هم مثل پنکه یا کولر آنجا نبود، بعد امام فرموده بودند که: آقای مهری دوستان ما این جور دارند زندگی می کنند آیا صلاح است که من برای خودم و برای بیرونی و برای استراحت خودم کولر تهیه بکنم که گرما نخوریم و ناراحت نباشیم و کسانی که اینجا می آیند گرما نخورند در حالی که عزیزان ما در داخل زندانها ناراحت هستند. امام این جور زندگانی می کردند و به فکر کسانی که با ایشان همراه بودند و مبارزه می کردند بودند. آقای مهری نقل کردند بعد از این قضیه من هیچ عرضی نکردم و گفتم بله حق با شماست نمی شود کولر تهیه کرد.
خوب آیتالله قمی 14 ماه در آنجا و تحت آن شرایط و با آن آب و هوا تبعید بودند، البته امام هم دنبال احوالپرسی و دنبال رسیدگی به این آقایانی که تبعید می شدند بودند. خوب درمشهد یک حرکت مهمی ایجاد شد که مردم بیدار شدند، و فهمیدند که این انقلاب یک انقلاب اسلامی و یک انقلاب دینی است و بدنبال علما باید حرکت بکنند. از آنجا که امام در ایران نبودند که رهبری بکنند بقیه علما جلساتی داشتند، سخنرانی
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 79 میکردند، ولی تصمیم آنان به جایی نمی رسید.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 80