آن موقع مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی نزدیک 70 سال داشتند یکسری اطلاعاتی داشتند که گهگاهی از آن استفاده می کردند. مثلاً در یکی از مسافرت ها از ایشان سوال شد شما انقلاب را چطوری می بینید؟ ایشان نظرش این بود که این انقلاب پیروز می شود و دولت سقوط می کند و شاه سقوط می کند منتهی بعد از سقوط شاه جنگی بین ایران و اعراب وارد خواهد شد و این جنگ طول خواهد کشید و در آن جنگ هم ایران پیروز خواهد شد.
آن موقع ایشان امام را تعبیر به سید میکرد و به ما گفت: بالاخره سید در این جریانات پیروز خواهد شد.ایشان این اطلاعات را قهراً به امام منتقل می کنند منتهی امام از طریق مرحوم آیتالله شاه آبادی هم از این پیش بینی ها اطلاع داشتند. حاج آقا نصرالله شاه آبادی می فرمود: من پیروزی انقلاب، مساله جنگ و قضایای بعد از پیروزی انقلاب را خواب دیدم. خدمت امام در نجف رفتم، وقت خواستم و خصوصی با ایشان
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 70 مطرح کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند تمام این قضایا را مرحوم پدر شما در زمان حیاتش به من گفته است. اینها یکسری مسائلی بوده که بین خودشان اطلاع داشتند، یک چیزهایی که در آینده اتفاق می افتد. یا یکی از بزرگانی که او هم جزء اوتاد بود نقل می کرد: در نجف یک استاد اخلاقی منحصر به فرد بوده است. امام در سن جوانی به حج و بعد از سفر حج به عتبات عالیات مشرف می شوند. در نجف منزل آشیخ نصرالله خلخالی اقامت میکنند. در آنجا یکروز امام به درس اخلاق این عالم می روند. آنجا استاد اخلاق می نشیند روی کرسی درس می گوید: بسمالله الرحمن الرحیم از تاریخ ایران می گوید که در ایران شخصی به نام رضاخان مسلط خواهد شد و ظلم خواهد کرد و بعد پسرش می آید بعد هم یک سیدی قیام می کند و جریانات انقلاب را مفصل نقل می کند و آن محمدرضا پسر پهلوی را شکست می دهد و او هم فرار می کند و نظام شاهنشاهی بوسیله او سقوط می کند؛ تمام قضایا را می گوید، شاگردها خیلی هاج و واج می شوند که این آقا خواب است، بیدار است چه می گوید. درس که تمام می شود می گویند آقا شما این حرف هایی که امروز زدید خواب بودید، بیدار بودید، چه چیزهایی بود اینها که می گفتید. ایشان می گوید من امروز درس را برای یک نفر گفتم و آن یک نفر درس را گرفت و رفت. که بعد از درس هم امام بلند می شوند و عبا به سر می کشند و به منزل مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالی می آیند. منظور این است که اینها یک چیزهایی هست که قبلا گفته شده است و امام از آنها اطلاع داشت ولی هرگز برای کسی بازگو نکرد.
استاد آیا این اطلاعات در قاطعیت امام و آرامش خاطر برای ایشان تاثیری داشته است؟
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 71 خوب در عین حال ما در تامل به «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» مختار هستیم این جوری نیست که برای ما یک خطی کشیده باشند که باید این طوری حرکت کنید، به ما اختیار دادند، ممکن است بلغزیم، اختیار هم داریم، بستگی به عمل ما و قاطعیت ما دارد. آن شرایط رهبری که باید در رهبر یک امت وجود داشته باشد در امام وجود داشت که واقعاً نابغه قرن شد.
مرحوم آیتالله العظمی حکیم فرموده بود من آدمی به ادب آقای خمینی ندیدم. در جلسه درس، بعد از نماز، در جلسه بیرونی و در اندرون یکسان نشسته است و تکان نمی خورد، زانو به زانو شود و چهره عوض بکند، یک آدم مودب و موقر و سنگین که در همه حالات و همه جا یکسان است. ایشان چهره اش در همه جا همان قیافه ای بود که شما ملاحظه کردید، فرق نمی کرد.
کتابخاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پورصفحه 72