عهد
عهد به مجرد نیّت منعقد نمی شود، بلکه بنابر اقوی احتیاج به صیغه دارد و صورت آن: «عهد می کنم با خدا» یا «بر من است عهد خدا» می باشد. و مانند نذر، هم به طور مطلق و هم به طور معلّق بر شرط واقع می شود. و ظاهر آن است که آنچه که در نذر مشروط معتبر بود در معلق علیه عهد هم، اگر مشروط باشد، معتبر است. و اما نسبت آن به چیزی که بر آن عهد می بندد مانند قسم است که در آن معتبر است مرجوح دینی یا دنیایی نباشد و رجحان در آن معتبر نمی باشد؛ تا چه رسد به این که طاعت باشد، بنا بر این اگر بر فعل مباحی عهد نماید لازم می شود. و اگر بر فعلی که ترک آن ارجح است یا بر ترک چیزی که فعل آن اولی است ـ ولو از جهت دنیایی ـ عهد ببندد منعقد نمی شود. و اگر در وقت عهد چنین نباشد سپس بر آن عارض شود، منحل می شود.
مسأله ـ مخالفت عهد بعد از انعقاد آن، موجب کفّاره است. و اظهر آن است که کفّاره اش کفّارۀ کسی است که یک روز از ماه رمضان را افطار نماید.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 132