کتاب نکاح
نکاح از مستحبات مؤکد است و آنچه در تشویق بر آن و در مذمت بر ترک آن وارد شده از نظر کثرت، قابل شمارش نیست؛ پس از مولای ما امام باقر علیه السلام است که فرمود: «حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: بنایی در اسلام بنا نشده که در نزد خدای عزّوجلّ محبوب تر از ازدواج نمودن باشد». و از مولای ما امام صادق علیه السلام است: «دو رکعت نمازی که شخص متزوّج می خواند از هفتاد رکعتی که شخص عزب می خواند بهتر است». و نیز از امام صادق علیه السلاماست که فرمود: «پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلمفرموده است فرومایه ترین مرده های شما عزب ها هستند». و در خبر دیگر از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلماست: «اکثر اهل آتش عزب ها هستند». و سزاوار نیست که فقر و احتیاج مانع از ازدواج باشد، بعد از آن که خدای عزّوجلّ وعده داده است که غنی می سازد و گشایش (در زندگی) می بخشد به فرموده اش ـ عز من قائل ـ : «اگر فقیر باشند خداوند ایشان را از فضلش غنی می سازد». که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است: «کسی که ازدواج را به خاطر ترس از احتیاج ترک نماید تحقیقاً به خدای عزّوجلّ گمان بد برده است».
و از چیزهایی که مناسب است بر مقاصد این کتاب مقدم شود چند امر است: بعضی از آن ها مربوط است به این که چه کسی سزاوار است تا برای ازدواج اختیار شود و چه کسی سزاوار نیست؛ و بعضی از آن ها در آداب عقد است؛ و بعضی از آن ها در آداب خلوت با زوجه می باشد؛ و بعضی از آن ها ملحقاتی است که مناسب اینجا می باشند. و این ها در ضمن مسائلی ذکر می شوند.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 253 مسأله 1 ـ از چیزهایی که سزاوار است که انسان به آن اهتمام بورزد، این است که در صفات کسی که می خواهد با او ازدواج نماید، دقت کند، که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلماست: «برای نطفه هایتان اختیار کنید پس به درستی که دایی یکی از همخواب ها است». و در خبر دیگر است: «برای نطفه های خود اختیار کنید پس به درستی که فرزندان شبیه دایی ها می باشند». و از مولای ما امام صادق علیه السلام است که برای بعضی از اصحابش در وقتی که گفت: «تصمیم گرفته ام ازدواج نمایم» فرمود: «ببین نفست را کجا قرار می دهی و چه کسی را در مالت شریک می نمایی و چه کسی را بر دین و سرّت مطلع می کنی، پس اگر ناچاری که ازدواج نمایی، بکری را بگیر که به خیر و حسن خلق انتساب دارد». و نیز از امام صادق علیه السلاماست: «به درستی زن گردن بند است، پس ببین چه گردن بندی به گردن می اندازی و برای زن معادلی نیست؛ نه برای شایستۀ آن ها و نه برای بد آن ها، اما شایستۀ آن ها پس عدل آن ها طلا و نقره نیست و او از طلا و نقره بهتر است و اما بد آن ها عدل آنان خاک نیست و خاک از آن ها بهتر است». و همان طور که برای مرد سزاوار است که دقت کند چه کسی را برای ازدواج اختیار می نماید همچنین برای زن و اولیای او هم سزاوار است که نسبت به مرد دقت نمایند، که از مولای ما امام رضا علیه السلاماز پدرانش از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است که فرمود: «نکاح، بندگی است؛ پس اگر یکی از شما دخترش را به نکاح داد تحقیقاً او را بنده قرار داده است، پس هر کدام شما ببیند که دختر گرامی اش را بندۀ چه کسی قرار می دهد».
مسأله 2 ـ سزاوار است که در انتخاب زن، تنها به جمال و مال او نگاه نشود، که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است: «کسی که زنی را ازدواج کند که فقط برای جمالش با او ازدواج می کند آنچه را که دوست دارد در او نمی یابد و کسی که با زنی فقط به جهت مالش ازدواج کند خدا او را به همان واگذار می کند، پس بر شما باد به صاحب دین». بلکه باید زنی را اختیار کند که دارای صفات شریف و شایسته باشد که در اخبار، مدح او آمده است و صفات بد را نداشته باشد که احادیث به مذمّت او ناطقند. و جامع ترین خبر در این زمینه آن است که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم وارد شده که فرمود: «بهترین زنان شما زنی است که اولادآور و مهربان و عفیف باشد و در بین اهل خودش عزیز باشد و نسبت به شوهرش ذلیل و متواضع باشد و جمالش را بر شوهر آشکار نماید و بر غیر او، محفوظ باشد؛ زنی که حرف شوهر را
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 254 می شنود و امر او را اطاعت می کند ـ تا این که فرمود: ـ هرآینه خبر بدهم به شما از بدترین زنانتان؟ (او زنی است که) در بین اهلش ذلیل باشد، با شوهر غیر متواضع باشد و نازا و دارای کینه باشد، زنی که از زشتی پرهیز نمی کند؛ وقتی شوهرش غایب می شود جمالش را آشکار می کند وقتی که شوهرش حاضر است محفوظ می شود؛ حرف او را نمی شنود و امر او را اطاعت نمی کند و اگر شوهرش با او خلوت کند مانع می شود؛ مانند مرکبی که سواریش سخت است و سواری نمی دهد؛ عذری را از شوهرش نمی پذیرد و گناهی را از او نمی گذرد». و در خبر دیگر از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است: «بر شما باد به پرهیز و اجتناب از خضراء دمن، گفته شد یا رسول الله خضراء دمن چیست؟ فرمود: زن زیبا که در جای بدی پرورش یافته».
مسأله 3 ـ ازدواج با زن زناکار و زنی که از زنا تولد یافته و ازدواج شخص، با قابله خود یا دختر قابله اش مکروه است.
مسأله 4 ـ سزاوار نیست که زن شوهری را انتخاب کند که بدخلق، مخنّث، فاسق و شارب الخمر باشد.
مسأله 5 ـ مستحب است که در عقد شاهد گرفته شود و آن را اعلان نمایند و پیش از عقد، خطبه خوانده شود، و کامل ترین خطبه آن است که بر حمد خدا و صلوات و درود بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلامو شهادتین و سفارش به تقوی و دعا برای زن و شوهر مشتمل باشد. و حمد خدا و صلوات بر محمّد و آلش، کفایت می کند، بلکه حمد تنها کفایت می کند. و مستحب است که شب واقع شود. و واقع ساختن آن در وقتی که قمر در برج عقرب است و در هنگام محاق (اواخر ماه قمری) و در یکی از روزهای نحس هر ماه که در زبان ها به «کوامل» ماه شهرت یافته اند مکروه می باشد. و «کوامل» هفت تا می باشد: سوم و پنجم و سیزدهم و شانزدهم و بیست و یکم و بیست و چهارم و بیست و پنجم.
مسأله 6 ـ مستحب است که زفاف در شب باشد و در شب زفاف یا روز آن ولیمه مستحب می باشد، به درستی که ولیمه از سنن مرسلین است و از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است که: «ولیمه نیست مگر در پنج چیز: در عرس یا خرس یا عذار یا وکار یا رکاز» یعنی در
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 255 عروسی یا در ولادت فرزند یا در ختنه نمودن او یا در خریدن خانه یا در برگشت از مکه. و فقط یک روز یا دو روز مستحب است، نه بیشتر، برای آن که از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلمروایت است که: «ولیمه در روز اول حق و در دو روز کرامت است و سه روز ولیمه دادن ریا و سمعه است». و سزاوار است که مؤمنین برای ولیمه دعوت شوند و برای آن ها مستحب است که آن را اجابت نمایند و از ولیمه بخورند، اگرچه دعوت شده روزۀ مستحبی داشته باشد. و سزاوار است که دعوت صاحب دعوت، هم اغنیاء و هم فقرا را شامل شود و دعوت را مخصوص اغنیا قرار ندهد؛ پس از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلماست که: «بدترین ولیمه ها ولیمه ای است که اغنیا به آن دعوت شوند ولی فقرا به آن دعوت نشوند».
مسأله 7 ـ برای کسی که می خواهد در شب زفاف یا روز آن به زن دخول نماید مستحب است که دو رکعت نماز بخواند سپس بعد از آن به آنچه که از حضرات معصومین علیهم السلاموارد شده دعا کند و هر دو با طهارت باشند. و مستحب است که در حالی که رو به قبله است دستش را روی پیشانی عروس بگذارد و بگوید: «خدایا! بر اساس کتاب تو با او ازدواج کردم و او را به عنوان امانت تو گرفتم و فرج او را با کلمات تو حلال نمودم، پس اگر در رحم او چیزی قرار دادی، پس او را مسلمان و از نظر خلقت سالم قرار بده و او را بهره و نصیب شیطان قرار مده».
مسأله 8 ـ برای خلوت کردن با زن مطلقا ولو در غیر زفاف، آدابی است که بعضی از آن ها مستحب و بعضی مکروه می باشد.
اما آداب مستحب آن: از جملۀ آن ها این است که: در وقت جماع نام خدا را ببرد؛ زیرا بردن نام خدا، از شرک شیطان نگاه می دارد، از امام صادق علیه السلام است: «وقتی یکی از شما نزد زنش می رود پس یاد کند خدا را و اگر این کار را نکرد و از او فرزندی بود نصیب شیطان است». و در معنای این خبر اخبار زیادی است. و از جملۀ آن ها این است که: از خدای تعالی بخواهد که به او فرزندی باتقوا و مبارک و پاک و پسر و مستوی الخلقه روزی نماید. و از جملۀ آن ها این است که: با وضو باشد مخصوصاً اگر زن حامله باشد.
و اما آداب مکروه آن: پس جماع در شب خسوف ماه و روز کسوف خورشید و روز وزیدن باد سیاه و زرد و زلزله و در وقت غروب آفتاب تا شفق برود و بعد از طلوع سپیده
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 256 تا طلوع آفتاب و در هنگام محاق و در شب اول هر ماه غیر از ماه رمضان و در شب نیمۀ هر ماه و در شب چهارشنبه و در شب عید قربان و عید فطر مکروه است. و جماع در شب دوشنبه و سه شنبه و پنجشنبه و جمعه و روز پنجشنبه در وقت ظهر و روز جمعه بعد از عصر مستحب است. و جماع در مسافرت در صورتی که آبی نداشته باشد که با آن غسل کند و جماع در حالی که لخت است و بعد از احتلام قبل از غسل کردن، مکروه است. البته چند دفعه جماع کردن ـ بدون آن که غسلی بین آن ها انجام دهد ـ اشکالی ندارد پس غسلش را آخر همه انجام می دهد، لیکن شستن عورت و وضو گرفتن در هر مرتبه، مستحب است. و مکروه است که در وقت جماع کردن کسی نزد او باشد که به او نگاه می کند حتی پسر بچه و دختر بچه. و رو به قبله و پشت به قبله جماع نمودن و در کشتی و سخن گفتن به غیر ذکر خدا در وقت جماع مکروه است. و جماع نمودن در حالی که مرد یا زن حنا بسته باشد و در وقت پر بودن معده از غذا مکروه است، که از امام صادق علیه السلام است: «سه چیز بدن را خراب می کنند و چه بسا به قتل می رسانند: حمام رفتن با پر بودن معده، جماع در وقت پر بودن معده و نکاح با عجوزه ها»، و ایستاده جماع نمودن و زیر آسمان و زیر درختی که میوه می دهد، مکروه است. و یکی بودن دستمال مرد و زن مکروه است، بلکه باید هر کدام از آن ها دستمال جداگانه داشته باشند و با یک دستمال خود را پاک نکنند که شهوت بر شهوت واقع شود، چون در خبر است که این کار بین آن ها عداوت می آورد.
مسأله 9 ـ تعجیل در شوهر دادن دختر و محفوظ نمودن او به واسطۀ شوهر در وقت بلوغ او، مستحب است، که از امام صادق علیه السلام است: «از سعادت مرد این است که دخترش در خانۀ او حیض نبیند». و در خبر است: «به درستی که دختران بکر به منزلۀ میوۀ روی درخت می باشند، اگر میوه ها رسیدند و چیده نشدند آفتاب آن ها را خراب می کند و باد آن ها را روی زمین می اندازد و چنینند دختران باکره در وقتی که می رسند به آنچه که زن ها رسیده اند پس برای آن ها دوایی نیست مگر شوهر نمودن». و مستحب است خواستگاری که خلق و دین و امانتش مورد رضایت است و عفیف و صاحب گشایش در زندگی است، جواب رد به او داده نشود و به شرافت حسب و بلندی نسب نگاه نشود؛ حضرت علی علیه السلام
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 257 از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کند که فرمود: «وقتی کسی پیش شما آمد که خلق و دینش مورد رضایت شما بود به ازدواج او در بیاورید» حضرت علی علیه السلاممی فرماید: گفتم: ای پیامبر خدا حتی اگر آن شخص نسبش پست باشد؟» پیامبر فرمود: «هرگاه کسی که دین و اخلاق او را می پسندید نزد شما آمد به ازدواج او درآورید، که اگر چنین نکردید فتنه در زمین و فساد بزرگی می شود».
مسأله 10 ـ سعی در تزویج و شفاعت (واسطه شدن) در آن و راضی نمودن دو طرف، مستحب است. از امام صادق علیه السلامنقل شده است که امیرالمؤمنین علیه السلامفرمود: «افضل شفاعت ها این است که در نکاح بین دو نفر شفاعت کنی تا آن که خدا بین آن ها جمع نماید». و از امام کاظم علیه السلاماست که فرمود: «سه نفرند که در روز قیامت زیر سایۀ عرش خدا هستند روزی که هیچ سایه ای غیر از سایۀ خدا نیست: مردی که برادر مسلمانش را به ازدواج برساند یا به او خدمت کند یا سرّی را برایش کتمان نماید». و از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است: «کسی که در ازدواج بین دو مؤمن کاری کند که خداوند بین آن ها جمع نماید خداوند هزار حورالعین را به ازدواج او درمی آورد که هر حوری در قصری از درّ و یاقوت است و برای هر قدمی که او در آن برداشته یا هر کلمه ای که به آن تکلم نموده، عمل یک سال است که شب هایش را (به عبادت) برخاسته و روزهایش را روزه گرفته است. و کسی که در جدایی بین زن و شوهرش تلاش کند غضب و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او می باشد و بر خدا حق است که او را به هزار سنگ بزرگ از آتش سنگسار نماید. و کسی که در فساد بین آن ها قدم بردارد ولی به جدایی نکشد، در دنیا و آخرت در سخط خدای عزّوجلّ و لعنت او می باشد و بر او حرام می شود که به وجه خداوند نظر کند».
مسأله 11 ـ بنابر مشهور اقوی، وطی (نزدیکی) در دُبُر (پشت) زوجه با کراهت شدید جایز است؛ ولی احتیاط (مستحب) ترک آن است، خصوصاً اگر زن راضی نباشد.
مسأله 12 ـ نزدیکی با زوجه قبل از تمام شدن نُه سال جایز نیست ـ نکاحش دائمی باشد یا منقطع ـ و اما سایر لذت ها مانند لمس نمودن با شهوت و بغل گرفتن و تفخیذ او حتی در شیرخوار، اشکالی ندارد. و اگر با او قبل از نُه سالگی نزدیکی کند و او را افضا
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 258 ننماید بنابر اقوی چیزی بر او نیست مگر گناه. و اگر او را افضا کند؛ به این که راه بول و حیض، یا راه حیض و غائط او را یکی نماید، برای همیشه نزدیکی با آن زن بر وی حرام است، لیکن در صورت دوم (که راه حیض و غائط یکی شود) مبنی بر احتیاط (واجب) است. و به هر حال بنابر اقوی از زن او بودن خارج نمی شود پس احکام زوجیت، از قبیل ارث بردن و حرمت زن پنجم و حرمت جمع کردن خواهرش با او و غیر آن ها بر او جاری می شود. و مادامی که آن زن زنده است نفقه اش بر او واجب است اگرچه او را طلاق بدهد، بلکه اگرچه بنابر احتیاط (واجب) بعد از طلاق، زن با دیگری ازدواج نماید، بلکه خالی از قوت نیست. و دیۀ افضا بر او واجب است؛ و دیۀ افضا، دیۀ نفس است ـ پس اگر حُرّه باشد برایش نصف دیۀ مرد است ـ علاوه بر مهری که با عقد و دخول مستحق آن است. و اگر بعد از نه سالگی به زوجه اش دخول نماید و او را افضا نماید بر او حرام نمی شود و دیه ثابت نمی شود، لیکن احتیاط (مستحب) آن است که مادامی که زنده است نفقه به او بدهد، اگرچه اقوی آن است که واجب نیست.
مسأله 13 ـ ترک نزدیکی با زوجه در بیشتر از چهار ماه جایز نیست مگر این که با اذن او باشد، حتی بنابر اقوی اگر منقطعه باشد. و این حکم اختصاص به نداشتن عذر دارد و اما با وجود عذر مادامی که موجود است، مطلقا جایز می باشد، مانند این که ترس ضرر بر او یا بر زوجه باشد. و میل نداشتن به نزدیکی که مانع برخاستن عضو (مخصوص) است از عذرها می باشد. و آیا این حکم اختصاص دارد به شخص حاضر پس اشکالی بر مسافر نیست اگرچه سفرش طول بکشد یا هر دو را شامل می شود پس برای مسافر جایز نیست که سفرش را بیشتر از چهار ماه طول بدهد بلکه در صورت نداشتن عذر بر او واجب است که جهت ادای حق زوجه، حضور پیدا کند؟ دو قول است، که اظهر آن ها اولی است؛ لیکن به شرط آن که مسافرت ولو در نظر عرف ضروری باشد، مانند سفر تجارت یا زیارت یا تحصیل علم و مانند این ها، نه آن که به مُجرد میل و رفاقت و خوشگذرانی و مانند این ها باشد، بنابر احتیاط (واجب).
مسأله 14 ـ در جایز بودن «عزل»، اشکالی نیست ـ و عزل، عبارت است از بیرون آوردن آلت در وقت انزال و خالی نمودن منی به خارج (از رحم) ـ در غیر زوجۀ حرّۀ
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 259 دائمی و همچنین است در زوجۀ حرّۀ دائمی با اذن او. و اما بدون اذن او دو قول است که مشهورترین آن ها جواز آن با کراهت است و این قول اقوی است، بلکه در زنی که معلوم است که بچه نمی آورد و در زن مسن و سلیطه و بد زبان و زنی که فرزندش را شیر نمی دهد، بعید نیست که مکروه نباشد، چنان که اقوی واجب نبودن دیۀ نطفه بر او است اگرچه به حرمت آن قائل شویم. و گفته شده که وجوب دیه بر عهدۀ زوج برای زوجه است و آن ده دینار است و این قول در نهایت ضعف است.
مسأله 15 ـ برای هر یک از زوج و زوجه جایز است که به جسد دیگری ـ ظاهر و باطن آن ـ حتی به عورت نگاه کنند. و همچنین مس هر کدام از آن ها ـ با هر عضو او به هر عضو آن دیگری، با تلذذ و بدون تلذذ ـ جایز است.
مسأله 16 ـ نگاه کردن مرد به مثل خودش (مرد) به غیر از عورت، مادامی که با تلذذ نباشد جایز است چه منظور الیه (کسی که مورد نظر واقع می شود) پیر باشد یا جوان، خوش صورت باشد یا زشت. و «عورت»، عبارت است از قبل و دبر و دو بیضه. و همچنین در جواز نگاه کردن زن به غیر از عورت، از مثل خودش (زن) اشکالی نیست و اما نگاه کردن به عورت او حرام است مثل مرد.
مسأله 17 ـ برای مرد جایز است که به بدن محارمش غیر از عورت در صورتی که با تلذذ و ریبه نباشد نگاه کند. و مقصود از محارم زنانی هستند که ازدواج با آن ها از جهت نسب یا شیر خوردن یا مصاهره، حرام است. و برای آن ها هم جایز است که به غیر از عورت، به بدن او بدون تلذذ و ریبه نگاه کنند.
مسأله 18 ـ نگاه کردن مرد به غیر از صورت و دست ها تا مچ زن بیگانه، از مویش و بقیۀ بدن او بدون اشکال جایز نیست؛ چه در آن تلذذ و ریبه باشد یا نه. و همچنین است صورت و دست ها در صورتی که با تلذّذ و ریبه باشد. و اما بدون آن، دو قول، بلکه چند قول هست: جواز آن مطلقا، عدم جواز آن مطلقا، تفصیل بین یک نگاه که جایز باشد و تکرار نگاه کردن که جایز نباشد؛ و احوط (وجوبی) اقوال وسطی آن ها می باشد.
مسأله 19 ـ نگاه کردن زن به مرد بیگانه جایز نیست همان گونه که نگاه مرد به زن بیگانه
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 260 جایز نمی باشد و اقرب آن است که صورت و دست ها تا مچ، استثنا می باشد.
مسأله 20 ـ هر کسی که نگاه کردن به او حرام است، مسّ او هم حرام می باشد؛ پس مس مرد بیگانه زن بیگانه را و برعکس، جایز نمی باشد. بلکه اگر هم بگوییم که نگاه کردن به صورت و دست ها تا مچ از زن بیگانه جایز است، مسّ صورت و دست ها تا مچ او را جایز نمی دانیم. پس مصافحه او برای مرد جایز نیست، البته از پشت لباس اشکالی ندارد؛ لیکن بنابر احتیاط (واجب) نباید دست او را بفشارد.
مسأله 21 ـ نگاه کردن به عضوی که از مرد بیگانه و زن بیگانه جدا شده جایز نیست؛ و احتیاط (واجب) آن است که به موی جدا شده نگاه نشود. البته نگاه کردن به دندان و ناخن که جدا شده باشند، ظاهراً اشکالی ندارد.
مسأله 22 ـ از حرمت نگاه کردن و لمس در مرد بیگانه و زن بیگانه، مقام معالجه استثنا می شود در صورتی که معالجه به وسیلۀ هم جنس، ممکن نباشد، مانند معرفت نبض در صورتی که با وسیله ای مانند درجه و غیر آن ممکن نباشد و مانند خون گرفتن و حجامت و بستن شکستگی و مانند آن. و مقام ضرورت نیز استثنا شده است، مانند این که نجات او از غرق شدن یا سوختن، بر نگاه کردن و لمس نمودن توقف داشته باشد. و اگر ضرورت اقتضا کند یا معالجۀ آن بر نگاه کردن، نه لمس نمودن، یا عکس آن متوقف باشد، باید به همانی که اضطرار پیدا شده اکتفا شود و در آنچه که اضطرار پیدا کرده باید به قدر ضرورت اکتفا کند پس آن دیگری (نگاه یا لمس) و تعدّی به بیشتر از مقدار ضرورت، جایز نمی باشد.
مسأله 23 ـ همان طور که بر مرد حرام است که به زن بیگانه نگاه کند، بر زن نیز واجب است که خود را از بیگانه ها بپوشاند؛ و پوشاندن بر مردها واجب نیست اگرچه بر زنان حرام است که به مردان ـ به غیر از آنچه که استثنا شده ـ نگاه کنند. و اگر مردها بدانند که زن ها تعمداً به آنان نگاه می کنند احتیاط (مستحب) آن است که خود را از زن ها بپوشانند؛ اگرچه اقوی آن است که واجب نمی باشد.
مسأله 24 ـ اشکالی نیست که غیر ممیّز ـ چه پسر و چه دختر ـ از احکام نگاه کردن و
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 261 لمس نمودن بدون شهوت خارج است، نه با شهوت با فرض برانگیخته شدن آن.
مسأله 25 ـ برای مرد جایز است که به دختر بچه مادامی که بالغ نشده نگاه کند، در صورتی که در آن تلذذ و شهوت نباشد؛ البته احتیاط (مستحب) و اولی این است که به جاهایی که عادت بر پوشاندن آن ها با لباس های متعارف، جاری نمی باشد اکتفا نماید مانند صورت و دست ها تا مچ و موی سر و دو ذراع و دو پا، نه مثل ران و کپل و کمر و سینه و پستان و سزاوار نیست که احتیاط در آن ها ترک شود. و احتیاط (واجب) آن است که در صورتی که به شش سال رسیده باشد او را نبوسد و در دامن خود قرار ندهد.
مسأله 26 ـ برای زن، نگاه کردن به پسر بچۀ ممیّز مادامی که بالغ نشده جایز است. و بر زن واجب نیست که خود را از او بپوشاند مادامی که به جایی نرسد که نگاه کردن از ناحیۀ او و نگاه کردن به او موجب برانگیخته شدن شهوت شود؛ بنابر اقوی در برانگیخته شدن شهوت بالفعل و بنابر احتیاط (واجب) در غیر آن (یعنی در صورتی که برانگیخته شدن بالقوه باشد).
مسأله 27 ـ نگاه کردن به زنان اهل ذمّه بلکه مطلق کفار با نبود تلذذ و ریبه ـ یعنی ترس واقع شدن در حرام ـ جایز می باشد. و احتیاط (واجب) آن است که به جاهایی که عادت آن ها بر نپوشاندن آن جاری است اکتفا شود. و گاهی زنان بادیه نشین و روستایی از اعراب و غیر آن ها ـ که عادت آن ها بر این است که خود را نمی پوشانند و اگر نهی شوند هم، نمی پذیرند و به آن توجه نمی کنند ـ به زنان اهل ذمّه ملحق می شوند و این اشکال دارد. البته ظاهر آن است که تردّد در روستاها و بازارها و جاهایی که این چنین زنانی رفت و آمد می کنند و مجامع آن ها و جاهایی که این ها معامله می کنند ـ که عادتاً علم پیدا می شود که نگاه به این ها می افتد ـ جایز می باشد و نگاه نکردن در این گونه جاها واجب نیست، در صورتی که ترس افتادن به فتنه نباشد.
مسأله 28 ـ کسی که می خواهد با زنی ازدواج کند جایز است که به او نگاه کند، به شرط آن که به قصد لذت بردن نباشد اگرچه می داند که به جهت نگاه کردن به او، لذت قهراً حاصل می شود. و به شرط آن که احتمال بدهد که با نگاه کردن به او، بصیرت زیادتری پیدا
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 262 می کند. و به شرط آن که ازدواج آن زن بالفعل جایز باشد ـ نه مثل زن شوهردار و صاحب عدّه ـ و به شرط آن که احتمال پیدا شدن توافق بر ازدواج را بدهد ـ نه آن که بداند که آن زن خواستگاری او را رد می کند ـ و احتیاط (مستحب) آن است که به صورت و دست ها تا مچ و مو و نیکویی های او اکتفا نماید اگرچه اقوی آن است که به مُچ ها بلکه و بقیۀ جسد ـ غیر از عورت ـ تعدّی شود و احتیاط (مستحب) آن است که از پشت لباس نازک باشد، چنان که احتیاط (واجب) ـ اگر اقوی نباشد ـ آن است که به موردی که قصد دارد با خصوص زنی که نگاه می کند ازدواج نماید، اکتفا شود پس این حکم (جواز نگاه) شامل موردی که به طور مطلق قصد ازدواج دارد و با این آزمایش و نگاه در صدد تعیین زوجه است نمی شود. و تکرار نگاه کردن ـ در صورتی که اطلاع بر او در نگاه اول حاصل نشده باشد ـ جایز است.
مسأله 29 ـ اقوی آن است که شنیدن صدای زن بیگانه مادامی که تلذذ و ریبه نباشد جایز است. و همچنین برای زن جایز است که صدایش را به مردان بیگانه بشنواند، در صورتی که ترس فتنه نباشد؛ اگرچه احتیاط (مستحب) در غیر مقام ضرورت، ترک آن است خصوصاً اگر زن جوان باشد. و عده ای، شنیدن و شنواندن را حرام دانسته اند و این قول ضعیف است، البته بر زن حرام است که با مردان با کیفیت مهیج صحبت کند؛ به این که به نازکی سخن بگوید و در کلام نرمی کند و صدایش را زیبا نماید؛ تا آن که کسی که در قلبش مرض هست، طمع کند.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 263