اقسام طلاق
طلاق دو نوع است: بدعی و سنی: قسم اول طلاقی است که جامع شرایط گذشته نیست و آن بر اقسامی است که نزد ما باطل و نزد غیر ما صحیح می باشند.
و قسم دوم طلاقی است که همۀ شرایط را در مذهب ما داشته باشد و آن دو قسم است: طلاق بائن و رجعی؛ پس «بائن» آن است که شوهر بعد از آن حق رجوع به زن را ندارد؛ چه عده داشته باشد یا نه و آن شش تا است: اول طلاق قبل از دخول است. دوم طلاق صغیره است یعنی دختری که نه ساله نشده باشد اگر چه به او دخول کرده باشد. سوم طلاق یائسه است. و این سه، عده ندارند چنان که می آید. چهارم و پنجم ـ طلاق خلع و مبارات است با رجوع نکردن زوجه در آنچه که آن را بذل نموده است وگرنه مرد می تواند رجوع کند. ششم ـ طلاق سوم است، در صورتی که در بین آن ها دو رجوع از او ـ بین طلاق اول و دوم و بین طلاق دوم و سوم ـ ولو با عقد جدیدی بعد از خروج زن از عده واقع شود.
مسأله 1 ـ اگر سه طلاق بدهد که دو رجوع بین آن ها واقع شده ـ ولو این که با عقد جدیدی باشد ـ بر او حرام می شود و برای او حلال نمی شود مگر این که شوهر دیگری با او ازدواج کند سپس از او با فوت یا طلاق جدا شود و عده اش منقضی گردد و در این صورت برای شوهر اول جایز است که با او ازدواج نماید.
مسأله 2 ـ هر زن حرّی اگر سه طلاق را کامل کند، با وقوع دو رجوع در بین، بر طلاق دهنده حرام می شود ـ مگر این که با شوهر دیگری ازدواج نماید ـ چه با او بعد از هر رجوعی نزدیکی بکند و او را در طهر دیگر غیر طهر دخول، طلاق دهد که به این طلاق عده گفته می شود، یا با او نزدیکی نکرده باشد. و چه هر طلاقی در طهری یا همۀ آن ها در یک طهر واقع شود پس اگر او را با داشتن شرایط در یک مجلس طلاق دهد سپس رجوع به او کند پس از آن طلاق دهد پس رجوع نماید سپس او را طلاق دهد بر او حرام می شود؛ تا چه رسد به این که او را طلاق دهد سپس رجوع نماید سپس او را ترک کند تا حیض ببیند و طاهر شود سپس طلاقش دهد و به همین صورت.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 354 مسأله 3 ـ عقد جدید به حکم رجوع در طلاق است پس اگر او را سه طلاق دهد که بین آن ها دو عقد از نو واقع ساخته باشد بر او حرام می شود تا این که شوهر دیگری با او ازدواج کند؛ چه عده ای نداشته باشد مانند این که او را قبل از دخول طلاق دهد، یا دارای عده باشد و بعد از انقضای عدّه اش عقد شده باشد.
مسأله 4 ـ زنی که سه طلاقه شده است اگر با شوهر دیگری ازدواج نماید و با فوت یا طلاق از او جدا شود برای شوهر اول حلال می شود و برای شوهر اول جایز است که او را برای خود بعد از انقضای عده اش از دومی عقد نماید؛ پس اگر او را سه طلاق دهد باز هم بر او حرام می شود تا شوهر دیگری با او ازدواج کند اگرچه این شوهر، همان شوهر دومی در سه طلاق اول باشد. و به همین صورت بعد از هر طلاق سومی بر او حرام می شود و با ازدواج شخص دیگر بعد از آن حلال می شود؛ اگرچه صد مرتبه طلاق داده شود. البته اگر نُه طلاق با طلاق عده ـ با آن تفسیری که به آن اشاره کردیم ـ بدهد ابداً حرام می شود؛ به این صورت که او را طلاق دهد سپس رجوع نماید، سپس با او نزدیکی کند و بعداً در طهر دیگر طلاقش دهد و پس از آن با رجوع به او با او نزدیکی کند و پس از آن او را در طهر دیگری طلاق دهد پس اگر برای طلاق دهنده به سبب ازدواج شوهر دیگر حلال شود و بر او عقد ببندد سپس او را طلاق دهد مانند سه طلاق اول و پس از آن به محللی حلال شود و پس از آن او را برای خود عقد نماید سپس او را سه طلاق بدهد مانند سه طلاق اول و دوم، بر او ابداً حرام می شود. و در آن دو امر معتبر می باشد: یکی از آن ها این است که: دو رجوع بین آن ها واقع شود پس نه وقوع دو عقد از نو و نه وقوع یک رجوع و یک عقد از نو در بین آن ها کفایت نمی کند. دوم بعد از هر رجوعی، نزدیکی با او واقع شود. بنا بر این طلاق عده از سه طلاق مرکب است دوتای آن ها رجعی و یکی از آن ها بائن می باشد، پس اگر سه طلاق عده واقع شود تا نُه طلاق کامل شود ابداً بر او حرام می شود. ولیکن احوط (استحبابی) اجتناب از زنی است که نُه طلاق گرفته است مطلقا، اگرچه همۀ آن ها طلاق عدّه نباشند.
مسأله 5 ـ طلاق های سه گانه وقتی موجب تحریم می شوند که در بین آن ها با شوهر دیگری ازدواج نکند و اما اگر زن با دیگری ازدواج نماید حکم آنچه که گذشته از بین
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 355 می رود و مانند این است که طلاق داده نشده است و تحریم، بر واقع ساختن سه طلاق از نو توقف دارد.
مسأله 6 ـ تحقیقاً گذشت که زن سه طلاقه حرام می شود تا این که با شوهر دیگری ازدواج نماید و در زوال حرمت به سبب این ازدواج، اموری معتبر است: اول این که: شوهر مُحلِّل، بالغ باشد، پس ازدواج غیر بالغ اگرچه نزدیک بلوغش باشد، اعتبار ندارد. دوم این که: در قُبُل زن وطی نماید به طوری که موجب غسل شود، به این که حشفه یا به مقدار حشفه ـ در صورت قطع آن ـ در آن داخل شده باشد، بلکه در صورت قطع حشفه، کفایت مقداری که صدق کند که دخول شده، خالی از قوت نمی باشد و ترک احتیاط سزاوار نیست. و آیا انزال معتبر است؟ دارای اشکال می باشد و احوط (وجوبی) اعتبار آن است. سوم این که: عقد دائمی باشد، نه متعه.
مسأله 7 ـ اگر او را سه طلاق دهد و مدتی بگذرد و زن ادعا کند که ازدواج کرده و شوهر دومی از او جدا شده و عده اش گذشته است و صدق او محتمل باشد تصدیق می شود و قول زن بدون قسم قبول می شود، پس شوهر اول می تواند با او ازدواج نماید و لازم نیست که فحص نماید؛ و احوط (استحبابی) آن است که اکتفا شود به جایی که زن ثقه و امین باشد.
مسأله 8 ـ اگر محلل با زن خلوت کند و زن ادعا کند که دخول شده است و محلل او را تکذیب نکند، تصدیق می شود و برای شوهر اول حلال می گردد. و اگر زن را تکذیب کند احوط (وجوبی) آن است که در قبول قول زن به صورتی که اطمینان به صدق او پیدا شود اکتفا گردد. و اگر زن ادعا کند که دخول شده سپس از قولش برگردد، پس اگر قبل از این باشد که شوهر اولی او را عقد کرده باشد برای او حلال نمی شود و اگر بعد از عقد او باشد رجوع زن از قولش، قبول نمی شود.
مسأله 9 ـ در وطی معتبر در محلّل بین حرام و حلال فرقی نیست، پس اگر او را در حال احرام یا در روزۀ واجب یا در حیض و مانند آن وطی نماید، در حلال شدن او کفایت می کند.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 356 مسأله 10 ـ اگر شوهر در واقع ساختن اصل طلاق شک نماید لازم نمی شود و حکم به بقای علقۀ ازدواج می شود. و اگر اصل طلاق را بداند ولی در عدد آن شک نماید بنا را بر کمتر می گذارد چه طرف اکثر سه یا نُه باشد پس در اولی حکم به حرمت و در دومی حکم به حرمت ابدی نمی شود، بلکه اگر بین سه و نُه شک کند بنا را بر سه می گذارد. و بنابر اشبه، با محلل حلال می شود.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 357