و در اینجا چند امر است:
اول: اولاد اولاد، اگرچه پایین بروند، در تقسیم نمودن ارث با پدر و مادر و منع آن ها از سهم بیشتر به سهم کمتر و منع غیر آنان از اقارب، جای خود اولاد می باشند؛ خواه پدر و مادر میت موجود باشند یا نه. و هر بطنی بر بطن متأخر مقدم می باشد.
دوم: هر یک از آنان سهم کسی را که به وسیلۀ او با میت قرابت دارد ارث می برد؛ پس فرزند دختر ـ مرد باشد یا زن ـ سهم مادرش را ارث می برد و سهم او در صورت منفرد بودن یا بودن پدر و مادر، نصف است و به عنوان رد هم به او داده می شود؛ اگرچه مرد باشد، همان طور که به مادرش در صورتی که بود، به عنوان رد هم داده می شد. و فرزند پسر ـ مرد باشد یا زن ـ سهم پدرش را ارث می برد؛ پس اگر فقط او باشد تمام مال، مال او است. و اگر با او صاحب فریضه ای باشد آنچه که از حصه های فریضه زیاد بیاید مال او می باشد.
سوم: اگر اولاد پسر و اولاد دختر با هم باشند، دو ثلث آن مال اولاد پسر است که سهم پدرشان می باشد و یک ثلث آن مال اولاد دختر است که سهم مادرشان می باشد. و اگر با آن ها یکی از زوجین باشد سهم کمترش را می برد و بقیۀ آن مال بقیۀ نامبرده ها می باشد؛ دو ثلث برای اولاد پسر و یک ثلث برای اولاد دختر است.
چهارم: اولاد دختر مانند اولاد پسر هستند، که اگر از یک جنس باشند به طور مساوی تقسیم می کنند و اگر مختلف باشند مرد دو برابر زن ارث می برد.
پنجم: از ترکه، لباس بدن و انگشتر و شمشیر و مصحف میت به عنوان حبوه به پسر بزرگ تر داده می شود.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 407